رواندرمانی بندلر – درس 1

نکته نهفته در این گفتگو این است که بیمار از کلمات لمسی استفاده می کند، در حالیکه روان شناس، کلمات بصری را در در حرف های خود بکار می برد.

حالا شما این جا نشسته اید و می خندید، در حالی که آنچه در زندگی واقعی رخ می دهد بسیار اغراق آمیزتر از این است.

ما برای گشتن در کلینیک های بهداشت روانی و نشستن در محضر مختصصین ارتباطی، وقت زیادی را تاکنون صرف کرده ایم. کار بسیار کسل کننده ای است و چیزی که فهمیدیم این است که کار بسیاری از روانکاوان، همانطور که نشان دادیم بسیار نامتجانس است.

رواندرمانی بندلر - درس 1

رواندرمانی بندلر – درس 1

ما از کالیفرنیا می آییم، از دنیایی که تماما توسط شرکت های الکترونیکی اداره می شود. ما در آن جا افراد زیادی داریم که آنها را مهندس می نامند و این مهندس ها نوعا در شرایط خاصی باید سری به روانکاور بزنند. این یک قانون استف نمی دانم چرا؟ ولی آنها می آیند و معمولا همگی یک حرف را می زنند، بدین قرار:

خوب، برای مدت زیادی می توانستم ببینم که چگونه پله های ترقی را طی می کنم، و در حال پیشرفت بودم که ناگهان، می دانید، وقتی داشتم به اوج قله می رسیدم، یک دفعه دور و برم را نگاه کردم و زندگی به نظرم پوچ آمد. می توانید درک کنید؟ نمی دانم آیا می توانید بفهمید که برای مردی به سن و سال من، این چه مفهومی دارد؟

بسیار خوب. من دارم نسبت به احساساتی که در شما وجود دارند و می خواهید آنها را تغییر دهید، یک حس تفاهم در خودم ایجاد می کنم.

یک دقیقه صبر کنید. آخه سعی من این است که به شما نشان بدهم که دیدگاه من از قضایا چگونه است. و می دانید که …

احساس می کنم که این موضوع خیلی مهم است.

و می دانم که خیلی از مردم دچار مشکلات عدیده ای هستند، ولی می خواهم دیدگاه روشنی از نحوه نگرش خودم نسبت به مشکلات در اختیار شما بگذارم، بدین ترتیب شما می توانید مرحله به مرحله به من نشان دهید که چه چیزهایی لازم است بدانم تا راهی برای گریز از این سختی ها بیابم، زیرا این قضیه می توانست به سادگی مرا دچار افسردگی شدیدی بنماید. می توانید بفهمید که جریان از چه قرار است؟

احساس می کنم که این قضیه خیلی مهم است. شما موضوعات متعددی را در اینجا مطرح کرده اید که احساس می کنم باید به حل و فصل آنها بپردازیم. فقط باید نقطه شروع را مشخص کنیم و پس از آن با قدرت و در کمال آرامش پیش برویم.

واقعا دیدگاه شما را می پسندم.

بسیار خوب، من از شما نمی خواهم که از آن احساس ها اجتناب کنید. فقط بگذارید که آنها بالا بیایند و بعد با یک لگد آنها را از تصویری که ساخته اید بیرون بیندازید.

من… فکر نمی کنم این موضوع چیزی دستگیرمان کند.

من احساس می کنم که صمیمیت ما در حال خدشه دار شدن است. آیا حاضرید توضیح دهید که چرا این همه مقاومت می کنید؟

هدف از طرح این گفتگو، نشان دادن تعارضی است که بین الگوی روان شناس که الگویی لمسی است و الگوی مراجعه کننده که الگویی بصری است وجود دارد.

آیا متوجه الگوهای موجود رد این گفتگو هستید؟ ما به روانکاوانی برخورده ایم که این کار را ظرف دو یا سه روز انجام می دادند، و متوجه شدیم که ساتیر به روش دیگری این کار را انجام می دهد: او نظام مراجعه کننده را با نظام خودش تطبیق می داد ولی اکثر روانکاوان، این کار را نمی کنند.

منبع : بندلر

 

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.