هر نظام فکری، هم دارای یک سری مراجع مفید برای انجام یک کار خاص است و هم دارای یک سری محدودیت های سفت و سخت برای انجام هر کار دیگر. باور ارزشمند آن است که شما را با هر چیزی وفق دهد. این عامل بسیار ارزشمندی است. بانی می شود که دیگران به شما اعتماد کنند. ولی از طرفی ممکن است بانی ایجاد یک سری محدودیتها نیز بشود. به نظر من شما با این روش، محدودیتهایی که در شخص تحت درمانتان وجود دارد را در خودتان ایجاد خواهید کرد. بدین ترتیب مراجعه کنندگانتان به صورت یک سمبل در زندگی شخصی شما وارد می شوند، چونکه شما دارید مرتکب اشتباه غم انگیزی می شوید. باورتان می شود که برداشتهایتان نماد آن چیزی هستند که عملا واقعیت دارد.
اگر در نظام فکری خودتان تغییر ایجاد کنید
برای فرار از این قضیه راهی وجود دارد. راهش چنین است که به کارتان اعتقاد نداشته باشید. با این روش دارای این توان هستی کارها را انجام دهید بدون آن که در شما و دنیای شما رسوخ یابند. اخیرا تصمیم به نوشتن کتابی گرفته ام که می خواهم نام آن را بگذارم: زمانی که واقعیت وجودیتان را کشف کردید، این کتاب را آموزش ببینید و به شخص دیگری تبدیل شوید.
اگر در نظام فکری خودتان تغییر ایجاد کنید، آن وقت دارای یک سری مراجع و ایضا محدودیتهای جدید خواهید شد. توانایی کار کردن با الگوهای مختلف روانکاوی، بسیار ارزشمندتر از آن است که فقط بتوانیم با یک الگو کار کنیم. چنانچه به هر کدام از آن ها باور داشته باشید، آن وقت همان طور که آن الگوها محدود هستند، شما نیز محدود باقی خواهید ماند.
یک راه برای اجتناب از این قضیه چنین است که وارد وضعیتهای تغییر یافته ای شوید که از روی الگوها ایجاد کرده اید. چنانچه پی ببرید که دنیای کنونی شما یک دنیای سراسر ساخته شده است، آن وقت دارای این قدرت هستید دنیاهای جدیدی بسازید.
منبع : بندلر