بازگشت

* بعد از سه سال این اولین شعری ست که بی قید وبند وزن و قافیه و..می نویسم

*قالبی که نمیدانم چرا از آن فاصله گرفتم با اینکه با تمام وجودم آمیخته

*هیچ چیز لذت بخش تر از این نیست که محدود نباشی به پیروی!

*یک بار در گذشته تسلیم یک تصمیم شدم و دیگر تکرار نمی کنم..

عذاب وجدان داشتم تا وقتی که این جمله زیبا را از «ارنست هلمز»

خواندم و مسیر زندگی ام را عوض کرد

*  چیزی که خود را تسلیم آن می کنیم به قدرتی در دستان ما

تبدیل می شود!

* بازگشت تنها عنوان مناسبی ست که این پست میتوانست داشته

باشد..

*معجزه خوبست اما همیشه رخ نمیدهد کاش پیش از آنکه دیر شود

برگردیم!

ای واژه های ساده و دلتنگ من سلام

ای سطر های پر از بغض وحاشیه

تنهایی گره خورده به دلواپسی.. سلام

برگشته ام پر از امید وهراس و

عشق وحادثه..

برگشته ام به وسعت زیبای خاطره!

ای چشم های روشن آیینه ها

ای قاب خالی ام..

تثبیت میشود همین چهره ی خیالی ام!

تب میکنم دوباره پس پرده ی سکوت

تنها میان حافظه ی بیمارگونه ام..

برگشته ام..

به یک حضور دوباره تولدی دیگر..

من واژه واژه آبستن شعر گشته ام ببین

پشت بلوغ سالم و سبز نگاه تو..

تصویر من چه صادقانه تکثیر میشود!

 

منبع : inspiration

 

Posted in دسته‌بندی نشده.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.