نیروی ایمان برای رسیدن به موفقیت

در یکی از جلسات اخیر، مردی را آوردیم که بیست و هشت سال سن داشت. قوی، زیبا و باهوش بنظر می رسید و هیچ نقص جسمانی نداشت. چرا این مرد، با این فلاکت در خیابانها ولگردی می کردی، در حالیکه دبلیو میچل که بصورت ظاهری، امتیازات کمتری داشت توانست زندگی خود را دگرگون کند و سعادتمند شود؟

میچل در محیطی بزرگ شد که در آن  سرمشق هایی موجود بود. نمونه هایی از انسان ها که بر مشکلات و بدبختی های بزرگ چیره شده، زندگی خوشی برای خود فراهم کرده بودند. از اینرو ایمانی در او بوجود آمد که پس من هم می توانم عینا موفق شوم. در مقابل این جوان که نام او را جان می گذاریم در محیطی پرورش یافت که چنین سرمشق هایی وجود نداشت. مادرش، زنی بدکاره بود و پدرش بعلت اقدام به جنایت زندانی شده بود. در هشت سالگی توسط پدرش، با هروئین آشنایی یافته بود. چنین محیطی مسلما در ایمان و اعتقادات شخص اثر می گذارد. هدف زندگی او چه می توانست باشد؟ چیزی در حد زنده ماندن. از چه طریق؟ ولگردی، دزدی و فراموشی رنجها از راه مصرف مواد مخدر. او متعقد بود که اگر مواظب رفتار دیگران نباشید سرتان را کلاه می گذارند، هیچکس، کسی را دوست ندارد و امثال ذالک، آن شب روی این مرد کار کردیم و توانستیم  سیستم اعتفادی او را عوض کنیم. در نتیجه از ولگردی دست برداشت و از آن شب مصرف مواد مخدر را ترک کرد. سپس به کار مشغول شد و هم اکنون دوستانی تازه پیدا کرده و در محیطی تازه با عقایدی تازه زندگی می کند و نتایجی متفاوت می گیرد.

Posted in سبک زندگی, موفقیت and tagged .


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.