فکرم مشغوله!!

فکرم خیلی مشغوله..!اصن نمیتونم روی اون کار نیمه تمام تمرکز کنم!

دیشب مهمونا اومدن و همون حرفای تکراری و حرفای چرت همیشگی!فقط باعت این شدن که حال من بد بشه..همین!

عموم میگفت تو بزار نامزد کنید شاید ازش راضی بودیبابامم دست گرفته که تو اگه بهانه هات برای رد کردن مهدی الکی نبود قبول میکردی که نامزد کنید تا شاید ازش خوشت بیاد…!

یعنی من حیرونم از این بابا!ابابام میگه تو منتظر اونی که برگرده!

خلاصه که دیشب نتونستم بخوابم..سرم درد میکنه شدید!

خیلی دارم به این قضیه فکر میکنم شاید باید قبول کنم نه؟!یه دفه میبینی میزنم بهسیم اخر!!!!

در مورد روند بهبودی هم باید بگم شکر خدا اگه بزارن بد نیستم!

پی نوشت:مضطربم و نگران!هم برای اون کار نیمه تمام هم این قضایا

منبع : مــاه زرد

 

Posted in دسته‌بندی نشده and tagged .


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.