دعا کنید…

سلام دوستان

من مریم اسدی دوست صمیمی زهره نویسنده ی این وبلاگ هستم…

نمیدونم میدونید یا نه اما چند روز پیش زهره به خاطر سرگیجه ای که داشت

از پله های خونشون افتاده بود و ضربه ی سختی به سرش وارد شد

متاسفانه به خاطر همین ضربه استخوان جمجمه اش ترک خورده بود

دکتر بهش گفته بود یه ضربه ی کوچیک کافیه تا ترک جمجمه به شکستگی تبدیل

بشه و به مغز آسیب وارد کنه…

متاسفانه دیشب به خاطر فشار شدید عصبی که بهش وارد شد

اون نتونست خودش رو کنترل کنه و محکم سرش و زد به دیوار…………..

من کنارش بودم اون لحظه ولی هیچ کاری نتونستم براش انجام بدم……….

به خاطر همین ضربه سرش شکست و بیهوش شد

با مادرش رسوندیمش بیمارستان

زهره الان تو بخش مراقبت های ویژه بستری شده

اون از دیشب هنوز بهوش نیومده…………

خواهرش مدام داره گریه میکنه

پدر و مادرش یه لحظه ام نیومدن خونه

واسش دعا کنید

درسته خودش خیلی دوست داشت مرگ مغزی بشه و اعضاش اهدا بشه

اما برای من و بقیه ی دوستاش و برای خانوادش خیلی زوده که بخوایم اونو از دست بدیم…..

تا زهره برگرده من وبلاگش رو آپ میکنم و اگه خبری شد حتما خبرتون میکنم….

از دوستای وبلاگیش خیلی تعریف میکرد….

یاسمن…مهدی….یخ فروش….رضا…..محسن….دریا…. و خیلی های دیگه

قسمتون میدم به مقدسات عالم واسش دعا کنید………..

من وبلاگ نویس نیستم

پس اگر بد نوشتم ببخشید……

در ضمن تلفن همراهش فعلا دست منه کسایی که شمارشو دارن و میخوان ازش خبر بگیرن

میتونن تماس بگیرن یا پیامک بزنن…..

دعا یادتون نره…..

مرسی

 

منبع : سلام غریبه!

Posted in دسته‌بندی نشده.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.