خدا کجاست؟

وقتی کوچیک بودم از مامانم میپرسیدم  مامان خدا کجاست؟

مامانم میگفت همه جا هست عزیزم. من گفتم خدا پیر یا جوون؟ خدا بزرگ یا کوچیک؟ و کلی سوال های دیگه. بعد به سرم زده بود که خدا باید پیر باشه چون خدا مهربونه بعد هر پیرمردی رو که میدیدم به خودم میگفتم شاید این خدا باشه. تا این که یه شب یه پیرمردی رو دیدم با ریش بلند و سفید و شال سبز هم دور گردنش بود نمیدونم چرا احساس کردم این دیگه حتما خود خدا هست شک نداشتم و زل زدم بهش تا اینکه متوجه من شد و به من لبخندی زد و رفت.

خدا کجاست؟ با این که بزرگ شدم و اون تصورات بچگانه کنار رفتن، هنوز نفهمیدم و دارم دنبالش میگردم.

زمانی برای تنهایی

 

 

Posted in دسته‌بندی نشده.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.