برای شما هم اتفاق افتاده؟

برای شما هم تا حالا اتفاق افتاده که یه روز از دنده چپ بیدار بشید و اصلا حوصله نداشته باشید حتی حوصله خودتون رو؟

امروز از اون روز ها بود نمیدونم چرا اما از صبح اصلا حوصله نداشتم دلم نمیخواست از جام بیام بیرون دوست داشتم همون جا بمون و فکر کنم . به چی فکر کنم؟ خودم هم نمیدونم. دلم میخواست چشمام رو ببندم و فکر کنم و بذارم فکرم منو هرجا خواست ببره دلم میخواست گریه کنم. واسه چی؟ نمیدونم. فقط احساس سنگینی روی دلم میکردم و میهواستم با گریه سبک شم. خلاصه باسد میرفتم کلاس اما دودرش کردم و خوابیدم اما اصلا احساس بهتری نداشتم. دیدم اگه همینجوری بمونم بهتر که نمیشم هیچی افسرده هم میشم این بود که بلند شدم دوش گرفتم و بعد عذاب وجدان اومد سراغم که الکی الکی نرفتم کلاس و غیبت کردم. کم حالم گرفته بود عذاب وجدان هم بهش اضافه شده بود. نشستم درس خوندم و رفتم به کلاس بعدیم برسم همین که پامو از خونه بیرون گذاشتم بهتر شدم گرچه تا سوار اتوبوس شدم همه چیز یادم رفت چون انقدر از همه طرف فشارم دادن که به تنها چیزی که فکر میکردم کمرم بود که فکر کنم شکست. عوضش عصر که از کلاس بر میگشتم واسه خودم یه ماشین خریدم اونم نه ماشین معمولی بلکه یه بی ام و مشکی خیلی با کلاس خریدم… البته کوچولوشو

زمانی برای تنهایی

 

Posted in دسته‌بندی نشده.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.