آبله مرغونا همش ریخته و جایشان را با لکه های صورتی رنگ عوض کردند که امیدوارم در دوره بعدی اوناهم بریزه البته به جز یکدونه درست در بالاترین قسمت پیشونیش که خیلی زود گیر کرد به لباس و کنده شد و فکر کنم جاش یه مقداری سوراخ شده
یکی از دندوناش که یک ماه پیش فکر کردیم شاید لق شده باشه حالا کاملا در حرکت نوسانیست و اینجوری شد که دخترک ناز ما در ۵ ماهگی دندون دار شد و در ۵ سالگی همون دندون کوچولوش داره میفته! چقدر زود گذشت ، چقدر برای اینکه این دندون داره در میاد ذوق کردیم، اووووووووو چقدر دندونی پختیم … چقدر تلفن کردم اینور و اونور خبر دادم ، یکی میگفت دست نزنی بهش یکی میگفت هویج دستش بده و ، اساسی ندید بدید بودیم ما ، یادش بخیر ، انشاا… به سلامتی عزیز مامان
و اندر احوالات مامان ماهین نیز که دقیقا از پنجشنبه تا امروز صبح تب دارم و مریضم و سرفه و …
و همچنان دلمان گرفته… محل کارم دوباره عوض شده ، احساس تنهایی دارم ، شنبه تا حالا باور کنین تب دارم ولی مرخصی نگرفتم چکار کنم آخه میترسم طبق معمول بعد از من دخترک مریض بشه و مرخصی رو گذاشتم که اگر مجبور شدم بشینم خونه اونو نگه دارم
هیچ کس نیست در مواقع فورس یک ساعت دخترکمو نگه داره و نمی دونم چرا اطرافیانم توی این سالها یک کمی فقط یک کمی از خود گذشتگی نشون ندادن بیان پیش ما زندگی کنن مثل همه مردم که در کنار همن
یادم نرفته که مامانم همین 3-4 روز پیش برگشت خونشون و 10 روز اینجا بود ولی من کلا حرفم چیز دیگست
نمی دونم دارم زور میگم یا که حق با منه فقط میدونم که خیلی تنهام خیلی
سرم درد می کنه احساس کردم بیام اینجا یک کمی غر بزنم
ببخشید اگر مدام ناراحتتون میکنما
شاد باشین
…
جابه جایی
دندونش 15 آبان افتاد و هنوز فرشته دندون براش هدیه نیاورده (بهش گفتم ممکنه سرش شلوغ باشه و یک کمی دیرتر بیاد، باور کنید توی این هیر و ویر هر روز یادم میره براش یه چیزی بگیرم)
شاد باشین…
منبع : ماهین