شب عید

کلی به خوندن وبلاگا معتاد شدم ! واقعا احساس میکنم باید هر روز از احوال دوستای وبلاگیمون باخبر بشم

بالاخره مهد رو عوض کردیم تا حالا چی پیش بیاد و چقدر این رفت و آمدها و سوار این تاکسی و اون تاکسی شدنو تحمل کنه با خداست، آخه دیگه هر روز با گریه میرفت و شبا کلی با بغض میومد خونه واقعا امیدوارم روحیش بهتر بشه

دوستای خوبی که همیشه بهمون سر میزنین، واقعا دلگرممون میکنین، ممنون

راستی رفتم اجبارا مانتوی جدید بخرم دیدم ١٠٠١ رنگ پارچه پیژامه رو برداشتن صاف بریدن کردن مانتو ، همشونم خدا تومن که مفت نمی ارزه می فروشن، آخه اینم شد مانتوی عید؟!

شاد باشین

منبع : ماهین

Posted in دسته‌بندی نشده and tagged .


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.