فاصله….

کاش فاصله ها نبود

کاش ………………..

ومن امروز به این فاصله نفرین کردم

که چرا جای تودر خانه ی چشمم خالیست

که چرا بین من وتو این همه دیوار است

که چرا کوه  ودشت ها فاصله اند

ومن امروز به این فاصله نفرین کردم

جای تودرقلب من است

وچشم تر من خود گواه دل رسوای من است

اشکی از گوشه چشمم لغزید

وبه آغوش لبم چسبید

ومن امروز باز

فاصله را نفرین کردم

 

دلگیری ونفرت….

دلگیریم

بسته درزنجیریم

………………………………………

بگو قیمتم چند بوده

به چه قیمتی خریدی منو

که بهاش آزارمه

که بهاش شکستن حریم عشقمه

که بهاش ….

بی بها کردی عشقم وپر بهانه کردی چشمم

برای دریا شدن

نفرتم رو دامن نزن

آتشی زیر خاکستر اشکم پنهان است

میپردازم این قیمت رو

بی تخفیف

مدتهاست که قیمتم تخفیف کلانی خورده

 

وقتی بی توقع دوست بداریم باتوقعاتی کلان خرد میشویم.

روی خطابم به توست

به توکه انسانها روازدریچه ی غرور کاذبت میبینی

خوبه که بوی تعفن ادعاهات داره به

مشام همه میرسه

کاش میومدی ومیخوندی ومیفهمیدی که

خطابم به توست

ببین که از نفرت اشباع شدم

 

منبع : چکاوک

Posted in دسته‌بندی نشده.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.