بعضی آدمها نمی دانند چه می گویند

یک نفر نمی دانم از کجا توانسته آدرس ایمیلم را از طریق این وبلاگ به دست آورد. هر وقت آنلاین می شدم یک پیغام می فرستاد البته با این آدرس به ندرت آنلاین هستم.  نه می دانم کیست نه نام و مشخصاتش را دارم. چون هر وقت سلام فرستاد و دو جمله گفت من مشغله داشتم و سریع رفتم…

به هرحال امروز هم آمد و درباره اسکیزوفرن پرسید جوابش را در دو-سه جمله دادم. او گفت نمی دانم چرا خانمها بعد از طلاق همه ایرادها را به گردن همسرشان می اندازند…

کفرم درامد که به چه آدمی جواب دادم. اول درباره بیماری و علائمش می پرسد بعد…

در جواب ابراز ناراحتی من هم گفت ما عادت کردیم به حمد و ثنا و وقتی غیر از این باشد دلخور می شویم!!!

به یاد کارمند دادسرای سرپرستی افتادم که وقتی پرونده تشکیل دادم گفت از کجا معلوم شاید همسرت سالم است و می خواهی او را بیمار جلوه دهی تا سودی بهت برسد… گفتم کدام سود؟ من ۶ ماه است ازدواج کردم و همسرم ۶ سال است بیمار است. این هم مدارکش…

آنروز خیلی ناراحت شدم و آرزو کردم آن آدم با چشمان خود شاهد این بیماری باشد تا مفهوم جنون و اسکیزوفرن را بفهمد و جلوی دهنش را بگیرد.

بعضی آدمها نمی دانند چه می گویند

بعضی ها هم خود را محق می دانند که هر چه می خواهند بگویند!

منبع : نو عروس

Posted in دسته‌بندی نشده and tagged .


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.