بلندتر میشود این شب لعنتی
و تنها عرضه دارد فاصله لعنتی من تا تو را پر رنگ تر از قبل مشکی کند…
حالا بیا، در این شب مزخرف بی ستارهی لعنتی، ستاره های نداشته مان را بر دار بکشیم،
تا کمی خنک شود دلهای لعنتیمان
بس که سرخی انارهای این یاد لعنتی، چشممان را میزند…
مرده شور همه این یلداهای بیخودکی که دریغ میکند داشتن ما را از هم… حسودند لابد!
پ.ن: یه مشت حس کنار هم که فکر کنم فقط خودم میفهممش…
منبع : ف.!