(یک)
چند قرن پیش وسط دریا مُردم
گاه گداری جنازهام
میآید روی آب
نفسی تازه میکند
بعد دوباره میرود پایین
که عمیق تر از قبل
بمیرد!
(دو)
مستحقترینم
زکات آغوشت را برای من کنار بگذار
(سه)
محیطم را رها کن
کمی به مساحتم فکر کن بی انصاف…
پ.ن1: مرا نه سر نه سامان آفریدند/ پریشانم پریشان آفریدند…
پ.ن2: چندیست دل بریدهام از شهر عاشقی/ گفتم که باز در نزنی، خانه نیستم!
پ.ن3: دوستانی که این چند روز دلشان را شکستم اگر اینجا را خواندند، مرا ببخشند، بیش از حد آشفتهام…
پ.ن4: لطفن لفتش نده خدایا، حال و حوصله ندارم، دخلم را بیار!
پ.ن5: هوای بارانی شمال/ پشت پنجره/ کابل برق.
منبع : ف.!