ادب کردن ما

جیگر مامان

اگر بدونی دیروز که اومدی خونه و گفتی مامان امروز می خوام کمکت کنم (بنا به دستور خانوم معلم البته) و شروع کردی خونه رو مرتب کردن چه ذوقی کردیم دو تایی من و بابات و تو هی مرتب کردی البته به شیوه خودت و هی توضیح می دادی و ما هی ذوق …

راستی جمعه گذشته ما رفتیم یه پارکی و اونجا من بی ادب با چاقو یک قلمه از بوته گل رز جدا کردم که بیارم خونه و بزارم واسه ریشه که البته بر سر این بوته یک عدد گل رز قرار داشت ، دیروز یهویی گفت راستی مامان شانس آوردی که توی پارک اسکیت پام بود و گرنه می خواستم برم به باغبون بگم که گل رو از شاخه کندی

حالا من هی توضیح می دادم که من هدفم این بوده اینم هی میگفت نخیر خیلی کار بدی کردی ، خوبه که شما برین تو خیابون بعد دزدا با چاقو شما رو از وسط ببرن ، جدی هم شده بود  ، منم دیگه   قول دادم که دفعه آخرم بوده باشه (دوره زمونه عوض شده مادر!!!)

منبع : ماهین

 

Posted in دسته‌بندی نشده and tagged .


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.