فرشته مهربون

سلام به همه دوستان مهربون خوبم که بهم سر میزنین ، خوشحالم که شماها رو حداقل هر جا که باشم از دست نمی دم البته اگر اینترنتمون قطع نشه گوش شیطون کر

فرشته مهربون یکی از این روزا غروب یه بسته خوشگل گذاشت پشت در آپارتمان و این جیگر ما یه عالمه خوشحال شد و بعد ازم پرسید مامان آخه این فرشته چجوری رفته دم مغازه اینا رو خریده که بهش گفتم احتمالا فرشته ها تو اینجور مواقع به شکل خانومای زیبا در میان خیلی خوشحال شد چون با این که من اصلا بهش هیچوقت نمی گم خدا دوستت نداره ولی نمی دونم کی اینو تو مغزش فرو کرده که هر کار کوچیکی که میکنه، میاد اعتراف میکنه و بعد اشکاش میاد که می دونم خدا دیگه دوستم نداره  و حالا هی من بگم که مامان خدا خیلی مهربونه و … فایده ای نداره ، حالا شب که می خواست بخوابه گفت مامان خدا دوستم داره که فرشته رو فرستاده گفتم آره مامان من که همیشه میگم خدا شما بچه ها رو خیلی دوست داره

راستی پنجشنبه صبح که پاشد گفت مامان کی بالاخره گوش منو سوراخ میکنی که منم یهو بلند شدمو گفتم بریم ،خلاصه رفتیم یه جا و گوششو سوراخ کردیم که طفلک صداش در نیومد اما یک ساعت بعد گفت مامان خیلی درد داشتا من دیگه مثل شما گوشمو دو تا سوراخ نمی کنم همین یکی بسه ، یک کمی هم موقع الکل زدن گریه میکنه اگر تجربه ای تو این زمینه دارین میشه کمکم کنین

اوقات بیکاریمو کتاب می خونم و خدا همیشه با منه همیشه حسش میکنم همین کافیه برام

راستی یک کتاب خیلی خوب خوندم (راز فال ورق) از یوستین گوردر که یک رمان فلسفی خیلی عالیه و یه روزی یه دوست خوب هدیه داده بهم که احساس میکنم فکرمو خیلی باز کرد حتما بخونینش

به زودی عکس میزارم

شاد باشین

منبع : ماهین

Posted in دسته‌بندی نشده and tagged .


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.