زمانی که ما تکیه گاه ذهنی ایجاد می کنیم

از نظر من اگر بخواهی ملاحظه محدودیتهای او را بکنی، خیانت بزرگی در حق او مرتکب شده ای. این دقیقا همان شخصی است که دلت می خواهد بدون آنکه موضوع آن ماجرای ناگوار را برای او یادآوری کنی، روی او اثر بگذاری. و البته توالی کارهایی که می کنی نیز حائز اهمیت است. کار را با یک قالب مثبت شروع کن. به عنوان مثالف قبل از شروع رواندرمانی می توانی کار را از طریق صحبت درباره یک تعطیلات و یا هر چیز خوشایند دیگری آغاز کنی، و به محض دریافت واکنش، آن را تکیه گاه قرار دهی. و یا می توانی تجسس کنی و ببینی که او قبلا چند بار در زندگیش تجربه لذتبخش جنسی داشته است، و آن را تکیه گاه قرار دهی.

مرد: آیا باید با همین صراحت و روشنی که شما به ما نشان داده اید، تکیه گاه ذهنی را ایجاد کنیم؟

زمانی که ما تکیه گاه ذهنی ایجاد می کنیم

زمانی که ما تکیه گاه ذهنی ایجاد می کنیم

زمانی که ما تکیه گاه ذهنی ایجاد می کنیم، حرکاتمان بسیار واضح و اغراق آمیز است زیرا دلمان می خواهد در حین ایجاد تغییر، شما فرآیند را مشاهده کنید و یاد بگیرید. اگر ما لیندا را به این جا می آوردیم و از طریق لحن صدا برای او یک تکیه گاه سمعی ایجاد می کردیم، چیزی از عملکرد ما دستگیرتان نمی شد. ولی در اعمال خصوصی خودتان هر چه تودارتر باشید برایتان بهتر است. می توانید در نحوه لمس کردنتان بسیار پنهانی عمل کنید. می توانید از طنین صدا استفاده کنید.

می توانید از کلماتی نظیر والد، کودک، بالغ و یا از طرز ایستادن، حرکات و اشارات و بیان استفاده کنید. ولی نمی توانید از تکیه گاه ذهنی استفاده نکنید زیرا اکثر مردم فاقد رفتار اصولی هستند.

تکیه گاههای ذهنی در همه جا هستند. مثلا آیا تاکنون برایتان پیش آمده که رد یک کلاس باشید و کسی به طرف تخته سیاه برود و این کار را بکند؟ (به صورت نمایشی ناخنش را بر روی یک تخته سیاه فرضی می کشد، اکثر حاضران چندششان می شود و ناله می کنند). شما را چه شده؟ دیوانه شده اید؟ این جا که تخته سیاهی نیست. حالا این برای یک تکیه گاه ذهنی چه طور است؟

منبع : شوسل

 

Posted in موفقیت.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.