درباره تغییر ذهنیت شش مرحله ای

سپس از آن ها می خواهم تا پیشنهادهایی را که بر سر آن ها دعوا داشته اند و اکنون در چهارچوب تفاهم فروکش کرده است مورد بررسی قرار دهند و به مقابله آن ها بپردازند. از هر کدامشان می خواهم دلایل محکمی ارائه دهند تا ثابت شود که برای رسیدن به هدف مشترکشان، طرح کدام یک از آن ها موثرتر است. از این به بعد آن ها مناظره سودمندی خواهند داشت. من نیز گوش به زنگ صحبتهای آنان خواهم بود تا مطمئن شوم که آن ها آمادگی کافی برای گرفتن یک تصمیم خوب را دارند. همیشه می توان تشخیص داد که چه چیزی گواه کارآمدتر بودن یک طرح نسبت به دیگری است.

درباره تغییر ذهنیت شش مرحله ای

درباره تغییر ذهنیت شش مرحله ای

می خواهم یک استراتژی خاص را برای انجام این کار به شما یاد دهم. فرض کنید شما به گله و شکایت شخص الف و شخص ب، هر دو گوش می دهید. سپس از خودتان می پرسید “الف و ب هر کدام چه جور افرادی هستند؟ آن ها جزو کدام گروه یا طبقه از آدمها هستند؟ کدام هدف بین این دو نفر مشترک است؟ چه نقطه مشترکی میان این دو پیشنهاد وجود دارد؟”. به محض آن که به این موضوع پی بردید، مداخله می کنید و به نحوی قضیه را روشن می سازید. بایستی یک توافق بین آن دو نفر ایجاد کنید، بدین ترتیب آن ها در قالب توافق قادر هستند شروع به ابراز مخالفتهای سودمند کنند.

این ویژگیهای همان کاری را دارد که من با دیک درباره تغییر ذهنیت شش مرحله ای انجام دادم. آن موقع چنانچه یادتان باشد ما نقطه ای را یافتیم که در آن، ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه او قادر شدیم بر سر هدفی مشترک که شخصا برای او مفید بود به توافق برسند.

اکنون جرج وهاری بر سر این موضوع به توافق رسیده اند که آنچه برای رسیدن به آن دارند تلاش می کنند اعم از ارائه پیشنهاداتشان یا هر کار دیگری در این راستا در واقع هدفی واحد است که به نفع شرکتشان تمام می شود.

 

منبع : بندلر

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.