سومین راه آموختن یک انگاره عادتی منفی

سومین راه آموختن یک انگاره عادتی منفی

سومین راه آموختن یک انگاره عادتی منفی

سومین راه آموختن یک انگاره عادتی منفی یا واکنش توام با هراس، ناشی از بروز یک حادثه دردناک و ناراحت کننده است.

افتادن در آب و احساس غرق شدگی پیدا کردن و یا سقوط کردن از بلندی در دوران کودکی می تواند به شما هراسهای بی جهت بدهد. این گونه به احساسی از فلج شدن می رسید. گاه به این هراسها فوبیا می گویند. شدت این هراسها ممکن است به مرور افزایش پیدا کند. وقتی یک تجربه منفی پیوسته تکرار گردد و به آن فکر شود، می تواند تبدیل به یک هراس عمده می شود و روی بخش مهمی از زندگی، به خصوص خوشبختی شما، تاثیر جدی بر جای بگذارد.

کلمه مهم در اینجا “غیر منطقی” بودن است. حادثه در شما احساس اضطراب شدید تولید می کند و شما از آن خشمگین می گردید. اما دلیلش را نمی دانید. همین که درباره اش فکر کنید، در کار و رابطه شما اختلالاتی به وجودی می آورد.

درباره هراستان با همسر یا یکی از دوستان خوب خود صحبت کنید. دیگران اغلب در شما چیزهایی را می بینند که خودتان آن را نمی بینید. در صورت لزوم با یک روانشناس یا روانپزشک مشورت کنید. یک روانشناس با تجربه اغلب می تواند به شما کمک کند تا از شر موانعی که سالها پیشرفت شما را متوقف کرده است خلاص شوید.

انگاره عادتی منفی وسواسی مربوط به دوران کودکی است. و این در کودک اضطرار و وسواس را سبب می شود. پدر و مادر بارها و بارها به کودک می گویند: “بهتر است این کار را بکنی، در غیر این صورت…”، “اگر دست از این کار بر نداری، به دردسر می افتی.” و اغلب اوقات این به دردسر می افتیها واین در غین این صورتها به معنای محروم شدن از مهر و عشق پدر و مادر است.

این مشکل زمانی بروز می کند که پدر و مادر عشق خود را مشروط می کنند. کودک بلافاصله به این نتیجه یم رسد: “من دوست داشتنی نیستم. باید کاری کنم که آنها را راضی کند. باید کاری را که آنها می خواهند، انجام بدهم.”

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.