در هر صورت، بسیاری از افراد راست دست در هنگام بروز واکنش نسبت به سوالهایی که به محفوظات بصری مربوط می شوند، به بالای راست خود نگاه می کنند. همین چند لحظه پیش، باربارا که این جلو نشسته است، برای به یادآوردن چیزی به بالای راست خودش نگاه کرد. آیا یادت هست که چه چیزی را دیدی؟
باربارا: نه
آیا خانه ای که در زمان کودکی در آن زندگی می کردی را به یاد می آوری؟
باربارا: بله، خاطرم هست.
(به حاضران) او همین الان به بالای خودش نگاه کرد. (به باربارا) چه چیزی دیدی؟ یکی از چیزهایی را که دیدی نام ببر.
باربارا: سالن نشیمن را دیدم.
ارتباط بصری با اندیشه – افراد راست دست و چپ دست
من حدس می زنم آن اتاق نشیمن که دیدی، به نحوی عجیب و غریب بوده است. می خواهم این را بررسی کنی و به من بگویی که حدس من صحیح است یا خیر. من حدس می زنم آن اتاق نشیمنی که تو دیدیف در فضا معلق بود. لااقل به آن اندازه قرص و محکم نبود که اگر در داخل آن بودی، قرص بودن و محکمی آن را احساس می کردی. این تصوری بود که قبلا آن را هر گز ندیده بودی، زیرا که یک قطعه از تصویری بود که در سالهای خیلی دور دیده بودی. این یک داده بصری نبود که آن را مستقیما از قبل داشته باشی، بلکه یک تصویر کاملا اقتباسی بود. یک قسمت از تصویری بود که از بخشی از تجاربت اقتباس شده و به طور مجزا نمایش داده شده بود. صحیح است؟
بله.
(به حاضران) اگر سوالهایی درباره حافظه بصری بپرسید و شخص به بالای راست خودش نگاه کند، نمی توانید نتیجه بگیرید که او چپ دست است و یا اشاراتی که بروز می دهد، برعکس هستند. تنها چیزی که می توانید استنتاج کنید این است که او به بالای راست خودش نگاه می کند. اگر بخواهید بیشتر وارد قضیه شوید، دو امکان وجود دارد. اول آن که به عنوان مثال آنچه در مورد سوزان صدق می کند این است که او دارای یک ارگانیزم معکوس مغزی است. احتمال دیگر آن است که می توان تصاویری از گذشته در ذهن ساخت، همان کاری که باربارا انجام داد. اگر چنین باشد، این تصورات ذهنی، دیگر به اندازه تصورات عینی دارای رنگ، جزئیات، خطوط حد فاصل تصویریف یا پیش زمینه تصویری نخواهند بود. این فرق مهمی است.
منبع : گریندر