ترس از شکست خوردن را فرا می گیرید

ترس از شکست خوردن را فرا می گیرید

ترس از شکست خوردن را فرا می گیرید

شما ترس از شکست خوردن را فرا می گیرید، هشدارهای بازدارنده پدر و مادر شما را به این نتیجه سوق می دهد که “من نمی توانم.” این کار با سه روش و اقدام صورت می گیرد.

اول، شما با تداعی کردن تکراری من نمی توانم با یک حادثه که معمولا با انتقاد مخرب یا مجازاتی جسمانی همراه است آن را می آموزید. اگر کودکی که می خواهد دست به پیانو بزند پدر و مادرش او را مجازات جسمانی بکنند، وقتی بعدا به فکر نواختن پیانو بیفتد، ترسی در او ایجاد می شود.

دکتری که در یکی از همایشهای من شرکت کرده بود توضیح داد که چگونه پدر الکلی اش او را در کودکی کتک می زد. پدرش بدون هرگونه هشدار از روی صندلی بلند می شد و پسرش را کتک می زد. حالا که پنجاه سال از آن تاریخ می گذشت، هرگاه این دکتر در تلویزیون می دید کسی به حالت پرش از روی صندلی اش بلند می شود وحشت زده می شد. تمام بدنش به گونه ای واکنش نشان می داد که انگار می خواهند او را کتک بزنند. ضربان قلبش شدید می شد، نفسش به شماره می افتاد، تمام بدنش می لرزید. این واکنشی است که تحت تاثیر دوران کودکی در او شکل گرفته است. و به احتمال زیاد هرگز نخواهد توانست خودش را از شر آن خلاص کند.

دوم، می توانید یک انگاره عادتی منفی را در نتیجه نفوذها و تاثیرات منفی زیرکانه و غیرعلنی که ممکن است از آن آگاه نباشید، بیاموزید. بعضیها انتقاد از خود را بدون تردید پذیرا می شوند. انگار که این انتقاد به راستی واقعیت داشته است. بعضیها کاری را که برای اولین بار انجام می دهند، بد انجام می دهند و بعد نتیجه می گیرند که در این زمینه خاص از استعداد و توانمندی لازم برخوردار نیستند.

کار مهمی که لازم است بکنید این است که پیوسته از خود بپرسید: “اگر به راستی توانایی انجام دادن این کار را داشته باشم، چه باید بکنم؟” بعد فرض را بر این بگذارید که از این توانمندی برخوردارید و روی خودتان در این زمینه کار بکنید.

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.