برچسب ها فقط حقه هستند

برچسب ها فقط حقه هستند، و یکی از راههایی که می توانید از طریق آن، بخشی از رفتارتان را در مسیر غیر مفیدی قرار دهید این است که بر روی آن برچسب بزنید. به جای آن می توانید واقعیتی که در اکثر مواقع، رفتارتان معطوف به آن است را مثلا در زمره “الف” قرار دهید تا از این طریق بتوانید مهارتهایتان را در زمینه های ب و ج نیز افزایش دهید.

برچسب ها فقط حقه هستند

برچسب ها فقط حقه هستند

اکنون می خواهیم درباره موضوع دیگری به شما هشدار بدهم. پدیده درون نگری، یکی از کارهای اساسی فروید در رواندرمانی است، و در رفتار اکثر روان شناسان نیز به طور ناخودآگاه و به صورت یک پیش فرض، تدام یافته است. درون نگری بدین معناست که مطلبی درباره رفتار بیاموزید، و بعد آن را بر روی خودتان به کار بگیرید. می خواهم به شما هشدار بدهم که این عمل را در مورد اکثر مطالبی که این جا به شما عرضه می کنیم به کار نگیرید، زیرا به آسانی دچار دور و تسلسل می شوید. برای مثال: چه تعداد از شما که قادرند به آسانی تصویرسازی کنند، می دانند که اگر تصویرسازی نمی کردند وضعیتشان به چه صورتی در می آمد؟…

اگر این کار را بکنید، دچار یک تسلسل حسی می شوید. چند نفر از شما در حین تمرینات، به بالا یا پایین رفتن چشمهایتان توجه داشتید؟ این مثالی بود از درون نگری. انجام آن بر روی خودتان، کار مفیدی نیست. این قبیل ابزار، اکثرا برای برون نگری تجربه حسی به درد می خورند. این چیزها برای به کارگیری بر روی دیگران طرح ریزی شده اند. اگر آنها را بر روی خودتان به کار بگیرید، فقط باعث سردرگمی خودتان خواهید شد.

این الگوی اشارات چشمی تا چه اندازه در سایر فرهنگها و ملت ها کاربرد دارد؟

ما فقط یک گروه از انسان ها را می شناسیم که از لحاظ شخصیتی دارای سازماندهی ذهنی متفاوتی هستند: باسکوی ها که در پیرنیز واقع در شمال اسپانیا زندگی می کنند. آنها الگوهای غیرمعمول زیادی دارند و به نظر می رسد که این قضیه، بیشتر ارثی است تا فرهنگی. در هر جای دیگر اعم از آمریکا (شمالی و جنوبی)، اروپا، اروپای شرقی و آفریقا، اکثر انسانها دارای الگوی یکسانی هستند.

این ممکن است یک گرایش عصبی باشد که به صورت یک گونه در سیستم عصبی ما پدید آمده است.

آیا کسانی که هم چپ دست هستند و هم راست دست، الگوهای متفاوتی دارند؟

گوناگونی آنها، از موارد تعمیم یافته ای که ما به شما عرضه کرده این بیشتر است. به عنوام مثال، برخی از این قبیل افراد در موارد بصری، واکنش معکوس دارند. اما در موارد سمعی و حسی اینگونه نیستند و یا بالعکس.

جالب این جاست که در جامعه ما، درصد افراد چپ دست و افراد ذوالیمینین (کسانی که هم چپ دست هستند و هم راست دست) در بین نوابغ، بسیار بیشتر از درصد افراد معمولی است. کسی که سازماندهی مغزی متفاوتی نسبت به اکثر مردم دارد، آنچه از خود بروز می دهد نیز خودبخود برای دیگران متفاوت و نوین به نظر می رسد. این قبیل افراد تا زمانی که سازماندهی مغزی متفاوتی دارند، طبیعتا دارای قابلیتهایی هستند که افراد راست دست یا سازماندهی معمولی، فاقد آنند.

هاکس لی

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.