انجام این روش، یک فایده بزرگ هم دارد. فایده اش این است که قبل از شروع کار بر روی یک نفر، مجبور نیستیم تصمیم بگیریم که او چند بخش ذهنی دارد و هر کدام از آن بخشها چه کار می کنند. گمان می کنم که روش تی ای، در میشیگان، بیش از نه تقسیم بندی ذهنی برای افراد در نظر می گیرد: والد عیب جو، کودک طبیعی، بالغ، معلم کوچک،… آنها در انجمنهای نظری دائما بر سر این بحث می کنند که فلان شخص دارای چه تعداد از این بخشهای ذهنی است. این چیزی است که مربیان تی ای و روان شناسان درباره نحوه سازماندهی تجارب دیگران آموزش می دهند. هیچ یک از مراجعه کنندگان من دارای والد، کودک، و یا بالغ نیستند، به غیر از آنهایی که از جانب روان شناسان تی ای آمده اند. و می بینم که عملا هم دارای چنین چیزهایی هستند.
ایجاد تکیه گاه ذهنی
با دیگر لازم نیست قبل از شروع کار، به تقسیم احساسات انسانی و یا هر چیز دیگر بپردازید. بدون دانستن این مطالب این مطالب نیز می توانید به نتیجه برسید. من نمی دانم که ایکس و وای در مورد لیندا چه بوده اند، ولی می دانم که بدون دانستن محتوای قضیه نیز می توان کنترل فرآیند را به دست گرفت و به او در ایجاد تغییر کمک کرد. نباید از قبل برای مراجعه کننده تصمیم بگیرید که چه تعداد بخش ذهنی باید داشته باشد. نباید از بیمارتان این توقع را داشته باشید که تجارب و احساساتش را با طبقه بندی های شما سازگار و بازسازی کند. بلکه باید هر رفتاری که از جانب او ارائه می شود را دریافت کنید، آن را تکیه گاه قرار دهید و از آن بهره برداری کنید.
زن: آیا همیشه احساس منفی را تکیه گاه قرار می دهید؟ یا به این خاطر بود که آن احساس از قبل در آن زن وجود داشت؟
ما هیچ کاری را برای همیشه انجام نمی دهیم. در اغلب مواقع، تکیه گاه قرار دادن واکنش نامطلوب، مفید واقع می شود. غیر از این، راههای دیگری هم برای انجام این کار هست. همگی شما این تجربه را داشته اید که در حین کار کردن با یک مراجعه کننده بر سر یک مشکل خاص – علی الخصوص در مورد بچه ها، زیرا بچه ها در مورد آگاهی هایشان بسیار ناپایدار هستند – ناگهان در می یابید که در حال انجام دیگری هستید. در مورد لیندا، تکیه گاه اولیه ای که ایجاد کردیم باعث شد تا آنچه در حال کردن بر روی آن بودیم تثبیت شود. بنابراین می توانیم همیشه به آن مراجعه کنیم. اگر می خواستم به گذشته برگردم و ببینم که این قضیه از کجای گذشته فردی لیندا آمده است، آن تکیه گاه ذهنی یک راه عالی برای انجام این کار جلوی پای من می گذاشت.
منبع : گریندر