اکنون از شما می خواهم که دوباره به صورت جفت قرار بگیرید و الگوی تغییر گذشته فردی را که امروز صبح با لیندا انجام دادیم، تمرین کنید. من آن را به طور خلاصه برایتان مرور می کنم:
ابتدا ببینید که طرف مقابلتان در حال حاضر می خواهد کدام واکنش را تغییر دهد؟ برای آن یک تکیه گاه ذهنی ایجاد کنید تا وضعیت آن تثبیت شود و بتوانید همیشه به آن دسترسی داشته باشید.
سپس دو تا از تکیه گاههای ذهنی را انتخاب کنید. موقعی که او به گذشته می رود و آن را با مراجع جدید زنده می کند، هر دو تکیه گاه را به کار اندازید، آن قدر گذشته قدیمی را تغییر دهید و نوسازی کنید تا به او احساس رضایت دست دهد. در این جا تجربه حسی شما از اهمیت زیادی برخوردار است. بررسی کنید و ببینید که نتیجه رضایتبخش است یا خیر. آیا از نتیجه کار خوشتان می آید؟ اگر پاسخ منفی است، پس کار را دوباره از سر بگیرید: “به چه مرجع دیگری نیاز داری؟” گاهی وقتها مجبور می شوید دو مرجع در اختیار آن فرد بگذارید. و یا بعضی وقتها او فکر می کند که تنها نیاز او، داشتن مرجع خاص مورد نظر خودش است، و آن موقع آن را بر می دارد و به گذشته اش می رود و نتیجه کار این می شود که او یک آدم مهمل از آب در می آید..