هنری هیلگارد اصولی را در هیپنوتیزم بنا نهاد و آن را بر روی ده هزار نفر به کار گرفت. او با اطمینان کافی دریافت که تنها درصد معینی از آن افراد به حالت خلسه فرو می روند. آن تعدادی که به حالت خلسه می رفتند همان کسانی بودند که برای سازگاری با آن قاعده هیپنوتیزمی، به قدر کافی انعطاف و سازش از خود نشان می دادند. بقیه افرادی که انعطاف پذیری لازم را برای سازگاری با آن قاعده هیپنوتیزمی نداشتند، نمی قادر شدیم به حالت خلسه بروند.
چنانچه مراجعه کننده شما یک فرد شدیدا بصری است، کاری که با او می کنید لازم است بسیار متفاوت با کاری باشد که با شخصی شبیه این خانم که با خودش کثیر حرف می زند و توجهش به سفتی آرواره هایش جلب می شود – انجام می دهید. در باب این خانم، تغییر وضعیت قادر است ورود او به وضعیتی از آگاهی باشد که در آن وضعیت، او تصاویر واضح و روشنی ایجاد کند. هر شخص در یک وضعیت تغییر یافته، دارای موقعیت های گوناگون بسیار بیشتری نسبت به این خانم است که در وضعیتی طبیعی از حالت آگاهی خودش به سر می برد. کثیری از ملت فکر می کنند که رفتن به حالت خلسه یعنی از دست دادن اختیار.
منبع : رواندرمانی مایکل نولان