روانکاو می تواند شخصی کور مادرزاد باشد؟

آیا شخص روانکاوی که کور مادرزاد است، از این بابت دچار مشکل نمی شود؟

اشارات چشمی فقط یکی از روشهای دسترسی به این قبیل اطلاعات می باشند. چیزهای دیگری هم هستند که به همین اندازه مفیدند و از طریق آنها به خوبی می توان همین اطلاعات و همچنین سایر اطلاعات را به دست آورد. به عنوان مثال، در مورد حالتهای بصری، درجه صدا بالاتر می رود و در مورد حالتهای لمسی پایین تر می آید. سرعت ضرباهنگ صدا، در موارد بصری، بالا و موارد لمسی پایین است. در موارد بصری، تنفس عمیق تر و در ناحیه قفسه سینه انجام می گیرد، ولی در موارد لمسی، تنفس پایین تر و در ناحیه شکم انجام می شود. علائم زیادی وجود دارد. کاری که ما می کنیم این است که در هر زمان، یکی از آنها را در اختیارتان می گذاریم. ضمیر خودآگاه شما تنها به هفت فقره از اطلاعات – حالا دو تا کمتر یا بیشتر – محدود شده است. آنچه ما انجام می دهیم این است که می گوییم “ببین، تو فقط نسبت به یک سری ابعاد احساسی، به طور طبیعی توجه نشان می دهی. گروه دیگری از احساسات نیز هستند که از تو می خواهیم به آن توجه کنی و بفهمی که چگونه می توان در یک مسیر بسیار کارآمد و قوی از آنها استفاده کرد.”

روانکاو می تواند شخصی کور مادرزاد باشد؟

روانکاو می تواند شخصی کور مادرزاد باشد؟

من می توانم از طریق درجه صدا، یا تغییرات ضرباهنگ صدا و یا از طریق مشاهده تنفس فرد، و یا تغییر رنگ پوست پشت دست او، همین اطلاعات را به دست آورم. کسی که نابیناست می تواند از راههای دیگری همین اطلاعات را به دست بیاورد. حرکات چشمی، ساده ترین راهی است که ما آن را یافته ایم و از طریق آن، مردم می توانند یاد بگیرند که به این دسته از اطلاعات – که ما آنها را نظام بیانی نامیده ایم – دست یابند. پس از آنکه دست یافتند، به آسانی می توانیم ابعاد دیگری را نیز به آنان آموزش دهیم.

ممکن است فکر کنید که یک روانکاور نابینا دارای نقطه ضعف است. به هر حال همه ما کم و بیش ضعف دید داریم. شخص نابینایی که هیچ شانسی برای دیدن ندارد، نسبت به دیگران دارای یک امتیاز است: او می داند که نابیناست و برای جبران آن باید سایر حواس خودش را تقویت کند. به عنوان مثال چند هفته قبل در یک سمینار، مردی حضور داشت که کاملا نابینا بود. سال قبل من به او آموخته بودم که بتواند نظامهای بیانی را از طریق نشانه های دیگر تشخیص دهد. او نه تنها توانست این کار را بکند، بلکه قادر بود آن را جزء به جزء و به خوبی افراد بینا در آن جلسه انجام دهد. اکثر کسانی که ملاقاتشان می کنم، به نحوی در مورد قابلیت های حسی خودشان دچار مشکل هستند. اما تجارب حسی فراوانی وجود دارد که از آنها بهره مندند، زیرا ابزاری در اختیار دارند که بسیار نیرومند است و آن، دنیای درونی آنهاست. آنها از بیرون، دنیای درونیشان را اداره می کنند و سعی می کنند دریابند که چه چیزی با این دنیای درونی مطابقت دارد.

ضمنا این یک فرمول خوب برای نا امید شدن نیز هست. یکی از بهترین راهها برای یافتن سرخوردگی های فراوان در زندگی، این است که تصوری را ایجاد کنید و انتظار داشته باشید که هر چیزی با آن وفق داشته باشد، و سعی کنید هر چیزی را بر پایه آن بنا کنید. زمانی که دنیا با تصویر شما مطابقت نداشته باشد، احساس نا امیدی و سرخوردگی خواهید کرد. از آن جایی که شما هرگز تصویر خود را با جهان منطبق نمی سازید، لذا این یکی از بهترین روشها برای قرار گرفتن در یک وضعیت سرخوردگی دائمی است.

منبع : گریندر

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.