دید جانبی منشا بسیاری از اطلاعات بصری است

به همین ترتیب می توانید کارهای شگفت انگیزی در زمینه ارتباط با ارواح انجام دهید. فرضا شیئی را در دستتان می گیرید که متعلق به شخص دیگری است. همین باعث می شود که با استفاده از دید جانبی بتوانید طرف مقابل را کاملا زیر نظر بگیرید. در نقش روح شروع به صحبت می کنید تا آن شخص شما را مستقیما شناسایی کند و واکنش بیشتری نشان دهد، سپس حرفهایی از این قبیل به هم می بافید “بله، من کسی هستم که دچار عذاب شده ام، و این عذاب به یک ارثیه مربوط می شود”. و آن وقت صاحب آن شیئی را زیر چشمی می پایید، او می گوید “ارثیه! آهان…” و سپس به کاوش در خاطراتش می پردازید. او در زندگی خود به موردی بر می خورد که به ارثیه ای مربوط است و می گوید “حق با شماست! عمو جورج! حالا یادم آمد!”.

دید جانبی منشا بسیاری از اطلاعات بصری است

دید جانبی منشا بسیاری از اطلاعات بصری است

دید جانبی منشا بسیاری از اطلاعات بصری است

دید جانبی (یا زیر چشمی) منشا بسیاری از اطلاعات بصری است که از نظر من مفید به شمار می روند. ساختار چشم شما از نظر فیزیولوژیکی طوری است که اگر اشیاء در اطراف مرکز دیدتان باشند، بهتر متوجه جنبش آنها می شوید. اصولا چشم این طور ساخته شده است. (رو به یکی از حاضران) در این لحظه من مستقیما دارم به شما نگاه می کنم. اگر مسیر نگاه من رسم شود، به شما برخورد می کند. در نتیجه اشخاص دیگر، در پیرامون مرکز دید من واقع می شوند، و این وضعیتی است که در کار من خیلی تاثیر دارد. همین طور که با شما صحبت می کنم، با استفاده از دید جانبی، اشخاص داخل سالن را می بینم و مراقب واکنشهای مهم، حرکتهای ناگهانی، تغییرات تنفسی و غیره در آنها هستم.

برای آن عده که دلشان می خواهد این کار را یاد بگیرند، تمرین کوچک و بسیار آسانی وجود دارد. به فرض اگر قرار باشد به جین یاد بدهم که به دید جانبی خودش اطمینان کند، اولین کاری که باید از او بخواهم انجام دهد این است که با زاویه ای در حدود چهل و پنج درجه روبروی من بایستد و به خارج من نگاه کند. حالا جین، بدون آن که نقطه تمرکز چشمهایت را تغییر دهی، هم یک تصویر هوشمندانه از جایی که فکر می کنی دستهای من در آن جا قرار دارند تشکیل بده، و هم این که دسهایت را در وضعیتی شبیه به آن وضعیت قرار بده. حالا نگاه کن و ببین که آیا درست انجام داده ای یا خیر. حالا دوباره به همان جای قبلی نگاه کن و کار را دوباره انجام بده. (به حاضران) حالا که او می تواند این کار را در زاویه چهل و پنج درجه انجام دهد، پس زاویه را به نود درجه تغییر می دهم. شما در گذشته نیز اطلاعات مورد نیازتان را از طریق دید جانبی دریافت می کردید، ولی هیچ کس به شما نگفته بود که به آن اتکا کنید و به عنوان مبنایی برای واکنشهایتان از آن استفاده کنید. کاری که شما بر حسب نیاز از طریق این تمرین انجام می دهید این است که به خودتان می آموزید که نسبت به قضاوتهای دید جانبی تان اعتماد داشته باشید. این تمرین برای تثبیت وضعیت طرف مقابل است. این مشکل ترین کار است. بررسی حرکات چشمی، کار بسیار آسانتری است. اگر بتوانید وضعیت فیزیکی طرف را بسنجید، در آن صورت تشخیص حرکات، کار آسانی خواهد شد.

منبع : شوسل

 

Posted in موفقیت.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.