شیزوفرنی یک واکنش طبیعی است

مرد: خوب، قبلا وقتی شما ضربه ای به صندلی می زدید من می توانستم صدایی را بشنوم. ولی وقتی ضربه ای به سگ می زدید، صدایی نمی شنیدم.

بنابراین استراتژی تو لزوما این است که به سراغ نظام بیانی دیگری بروی و در آنجا دریابی که آیا در این نظام، نمادی هست که با آنچه در آن یکی نظام پیدا کرده بودی مطابقت کند یا خیر.

زن: من می دانم که سگ را آن جا گذاشته ام.

از کجا می دانی؟

زن: از آن جایی که می توانم به یاد بیاورم که چه کرده ام.

شیزوفرنی یک واکنش طبیعی است

شیزوفرنی یک واکنش طبیعی است

بسیار خوب، چگونه به یاد می آوری که سگ را آن جا گذاشته ای؟ آیا این یک فرآیند بصری است؟ یا با خودت صحبت می کنی؟ بسیار خوب، حالا از تو می خواهم که همان فرآیند را برای قرار دادن صندلی در آن جا به کار ببری. می خواهم صندلی را در ذهنت در این جا قرار دهی، حتی اگر از قبل در این جا قرار داشته باشد. می خواهم برای قرار دادن صندلی در این جا، از همان فرآیندی استفاده کنی که برای قرار دادن سگ استفاده کردیف و بعد هر نوع تفاوتی که بین آن دو تصویر وجود دارد –  البته اگر وجود دارد – را به من بگویی.

آیا کسی در تمام این قضایا، نکته ای را فهمیده است؟

زن: همه ما دچار شیزوفرنی هستیم.

البته که همه دچار شیزوفرنی هستیم. در حقیقت، آر.دی. لینگ که فردی بسیار سنت گراست می گوید “شیزوفرنی یک واکنش طبیعی است”. مساله دیگری که همه ما به آن دچاریم، مساله چند شخصیتی بودن است. همگی شما چند شخصیتی هستید. بین شما و شخصی که در مرحله حاد چند شخصیتی بودن قرار دارد، تنها دو تفاوت وجود دارد: 1 – این واقعیت که وقتی شما در یک زمینه شخصیتی رفتار می کنید، لازم نیست رفتارتان را در زمینه های دیگر فراموش کنید و می توانید آن را در سایر زمینه ها نیز به یاد داشته باشید. 2 – شما می توانید در هر زمینه، واکنشهایتان را خودتان انتخاب کنید. زمانی که برای بروز واکنش در یک زمینه، موقعیتی را برای انتخاب نداشید، تبدیل به یک آدم آهنی می شوید. بنابراین دو حق انتخاب دارید: می توانید یک فرد چند شخصیتی باشید و یا یک آدم آهنی. انتخاب صحیح را انجام دهید.

نکته ای که سعی داریم آن را روشن سازیم، این است که تفاوت میان شما و افرادی که نمی دانند توهمشان فقط یک توهم است، تنها در این است که شما دارای برخی استراتژیهای گسترش یافته هستید و از طریق آنها می فهمید که چه چیزی واقعیت دارد و چه چیزی واقعیت ندارد. و اگر توهماتی هم داشته باشید، احتمالا آنها را به عنوان اعتقاد در نظر می گیرید نه به عنوان چیزی که وجود دارد.

اگر یکی از شما در این جلسه از جایش بلند می شد و می گفت “یک دقیقه صبر کنید، آن جا یک سگ واقعی وجود دارد، هیچ کسی نمی تواند او را ببیند!” آن وقت احتمالا یکی از حاضرین دست ایشان را می گرفت و از سالن بیرون می برد.

 

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.