موقعی که سعی می کنی توجه او را به خودت جلب کنی، می بینی که او به بالا به سمت اشارات بصری نگاه می کند. این چیزی است که نوعا اتفاق می افتد. زن با خودش می گوید “احساس می کنم دلم می خواهد او مرا در آغوش بگیرد”. و شوهر به بالا نگاه می کند و می گوید “خوب، به نظر نمی رسد این کار فایده ای داشته باشد”. مرد وارد منزل می شود و می گوید “نگاه کن، این جا چه قدر به هم ریخته است. من نمی توانم همین طور بایستم و ببینم که خانه درهم و برهم است”. و زن می گوید “ولی این طوری آدم احساس راحتی بیشتری می کند”.
زوجها معمولا از طریق کلمات دچار دردسر می شوند
حالا قصد دارم از تکیه گاه ذهنی استفاده کنم. من می گویم “خوب، باور این مطلب برای من کمی مشکل است، ولی اجازه دهید این موضوع را بیشتر بررسی کنم”… سپس به سراغ شوهر می روم و در لفافه چند سوال مطرح می کنم تا از این طریق واکنشها را از او دریافت کنم. می گویم “لاری، اجازه بده سوالی از تو بپرسم. آیا تاکنون هیچ وقت این احساس به تو دست داده که واقعا دلت بخواهد به سراغ همسرت بروی، به او توجه نشان دهی و احساس خوبی در او ایجاد کنی؟ آیا اصلا چنین مواقعی برایت پیش آمده؟”.
لاری: البته که پیش آمده (بندلر مچ دست لاری را لمس می کند).
“من بر اساس تجارب گذشته ام به عنوان یک روانکاو، می دانم که زوجها معمولا از طریق کلمات دچار دردسر می شوند، زیرا مردم به طور کلی با کلمات، میانه چندان خوبی ندارند. نحوه استفاده از کلمات به افراد بزرگسال آموخته نمی شود. حتی به بچه ها نیز یاد نمی دهند. خوب سوزی، سفارش من به تو این است که سعی کنی کارهایی که می گویم را انجام دهی. می خواهم یک علامت غیر کلامی به تو یاد بدهم تا آن را در طی دو هفته آینده بر روی لاری آزمایش کنی، فقط به عنوان یک روش تا بفهمی که آیا او واقعا مایل است به تو توجه نشان دهد یا خیر. کاری که می خواهم بکنی این است: هر زمان که خواستی او به مدت پنج تا ده دقیقه علاقه و توجه مستقیم خودش را به تو معطوف سازد، به طرف او می روی و مچ دست او را این طوری می گیری. بسیار خوب، آیا می شود این کار را همین حالا انجام دهی؟ می خواهم بررسی کنم و مطمئن شوم که منظورم را فهمیده ای”.
منبع : گریندر