سوالی از افراد چند شخصیتی

زمانی یک فرد چند شخصیتی را فقط با استفاده از همین روش معالجه کردم. یکی پس از دیگری به سراغ تمام مراحل رفتم و تمام شخصیتها را به هم کوبیدم.

سوالی از افراد چند شخصیتی

سوالی از افراد چند شخصیتی

یک بار روان شناسی از میدوست با من تماس گرفت. او گفت کتاب مرا خوانده و در آن کتاب چیزی راجع به افراد چند شخصیتی نوشته نشده است، و حتی مطالب آن را باور ندارد، و گفت که یکی از این قبیل افراد چند شخصیتی همین الان به دفتر او آمده است و حالا باید او چه کار کند؟ من به مدت چهل دقیقه داشتم آموزشهای لازم را تلفنی به او می گفتم و بیمار او را از پشت خط تلفن معالجه کردم: “بسیار خوب، به او بگو که دستهایش را بالا بیاورد. بگو که جین را در دست راست و ماری را در دست چپ تصور کند. سپس آن دو تصویر را طوری با هم بیامیزد که یک تصویر ایجاد شود. و بعد به او بگو که آن تصویر را به درون خودش بکشد و خودش را با آن، یکی کند. سپس به او بگو که آن تصویر ادغام شده را که همان موقع در دست داشت – بردارد و آن را با شخصیت دیگری در آمیزد”. بدین ترتیب زمانی فرا می رسد که همه آنها یکی می شوند.

اکثر روان شناسان به راستی هیچ سوالی از افراد چند شخصیتی نمی پرسند، ولی من از تک تک آنهایی که به نزدم می آیند، سوال می پرسم تا نحوه عملکرد آنها را پیدا کنم… احساس چند شخصیتی بودن برای یک نفر ممکن است تفاوت زیادی نسبت به افراد دیگری که دچار این عارضه هستند داشته باشد.

یکی از خانم هایی که من بر روی او کار کردم، تک تک شخصیتهای خودش را برایم شرح داد. او حقیقتا فردی بصری بود. او تصویری از همه آن شخصیتها داشت. در پشت پرده ذهن او نیمکتی بود که تمام زنهای شخصیت او، در حالی که ناخن هایشان را سوهان می زدند و با هم پچ پچ می کردند روی آن نیمکت نشسته بودند. هر چند وقت یک بار یکی از آنها جستی می زد و وارد پرده ذهن او می شد. وقتی وارد می شد، درون بدن او جا می گرفت. بعضی از آنها می دانستند که دیگری چه می کند، زیرا دزدکی داخل پرده ذهن او را سرک می کشیدند. من این زن را هیپنوتیزم کردم و او را به پشت پرده ذهنش بردم و تکنیک درهم کوبیدن بصری را بر روی او پیاده کردم و همه آن شخصیتها را در هم آمیختم.

منبع : گریندر

 

سایر آموزش ها : آموزش های موسیقی

 

 

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.