اگر قصد شما ایجاد موقعیت انتخابی است

لیندا: (چشمهایش را باز می کند و لبخند می زند) این کار را دوست دارم!

بسیار خوب لیندا. حالا می خواهم که بازگردی و دوباره تصویر قدیمی را ایجاد کنی، یعنی همان تصویری که احساس ناخوشایند را در تو ایجاد می کرد، و به من بگویی که چه اتفاقی می افتد. (به حاضران) خوب نگاه کنید. چه چیزی را می بینید؟ ایکس یا وای؟ این همان جایی است که تجربه حسی وارد عمل می شود. شما می توانید روانکاوی کنید، ولی بدانید که ضروری ترین قسمت روانکاوی این است که بفهمید آیا کارتان اثری دارد یا خیر.

مرد: من مخلوطی از ایکس و وای را در او می بینم.

در احساس تو چه می گذرد لیندا؟ وقتی آن تصویر را می بینی، آیا احساسی مشابه آنچه قبلا انجام می دادی به تو دست می دهد؟

لیندا: خیر. این طور نیست.

هیچ ماجرایی را فاش نکن. فقط به ما بگو که چه تغییری رخ داده است.

لیندا: اوه، ترسم ریخته.

اگر قصد شما ایجاد موقعیت انتخابی است

اگر قصد شما ایجاد موقعیت انتخابی است

(به حاضران) روش دیگری نیز برای آزمایش این موضوع وجود دارد. از تکیه گاه ذهنی می توان به روشهای مختلفی استفاده می کرد. حالا به این نگاه کنید (شانه راست لیندا را لمس می کند). آیا این همان واکنش نیست که قبلا بر اثر لمس کردن ایجاد می شد؟

زن: تا حدی.

تا حدی. اگر این واکنش کاملا برعکس بود، این طور در نظر می گرفتم که لیندا دارد عمل را بد انجام می دهد. اگر قصد شما ایجاد موقعیت انتخابی است، پس باید به تعداد آنها بیفزایید، نه آن که از تعدادشان کم کنید. اگر مراجعه کننده ای دارید که در هر روز در سر کارش احساس درماندگی و حقارت می کند، و شما نیز او را طوری تغییر دهید که هر روز در سر کار احساس قاطعیت و خوشحالی و اطمینان نماید، از نظر من وضع او با این کار شما چندان بهتر نمی شود. او هنوز هم برای نحوه بروز واکنش، فقط یک موقعیت انتخابی در اختیار دارد و فقط آدم آهنی ها هستند که تنها یک موقعیت انتخابی می توانند داشته باشند. به نظر ما وظیفه رواندرمانی این است که آدم آهنی ها را به انسان تبدیل سازد. این کار آسانی نیست. بخشی از وظیفه شما این است که آن وضعیت را به طور ناخودآگاه تغییر دهید، بدین ترتیب آن فرد عملا این موقعیت را در رفتارش به کار می گیرد، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه.

 

منبع : هاکس لی

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.