آیا رفتارتان تحت کنترل ضمیر خودآگاه است؟

اوه، در این جا یک پیش فرض مطرح می شود و آن این مطلب است که ذهن خودآگاه طرف، دارای این توان است خرابکاری کند! قادر هستید ذهن خودآگاه را ندیده بگیرید. او نمی تواند در کار ضمیر ناخودآگاه کار شکنی کند. او نمی تواند موقعیت اصلی را ضایع کند، و ایضا قادر به از بین بردن موقعیت های انتخابی جدید هم نیست.
کاری که شما از طریق تغییر ذهنیت انجام می دهید این مطلب است که تغییرات لازم را در ضمیر ناخودآگاه ایجاد می کنید. ضمیر ناخودآگاه پیش تر برای رسیدن به خواسته اش فقط یک موقعیت در اختیار داشت. اکنون حداقل چهار موقعیت برای انتخاب دارد (سه موقعیت جدید و یکی از قبل).

آیا رفتارتان تحت کنترل ضمیر خودآگاه است؟

آیا رفتارتان تحت کنترل ضمیر خودآگاه است؟

ذهن خودآگاه هنوز هیچ موقعیت جدیدی به دست نیاورده است. از این روی کدام یک از آن ها کنترل امور را برای ایجاد تغییرات لازم در اختیار دارد؟ همانی که قبل از آمدن شما به این جا زمام امور را در دست داشت، و آن قطعا ذهن خودآگاه شما نیست.

برای بعضی ها خیلی مهم است که خیال کنند رفتارشان تحت کنترل ضمیر خودآگاه است. این یک حالت بدخیم ناشی از جنون است که میان استادان دانشگاه، روان شناسان و حقوقدانها بسیار شایع است. آن ها بر این باورند که خودآگاه بودن، روش گذراندن زندگیشان است. چنانچه شما نیز بر این باورید، یک آزمایش هست که قادر هستید انجام دهید. دفعه بعد که شخصی دستش را برای دست دادن با شما به طرفتان دراز کرد، می خواهم که دستتان را به طور اگاهانه بالا نیاورید و ببینید که آیا دستتان تا نیمه راه بالا نیامده است – حتی نخواهد فهمید که الان موقع قطع کردن رفتار است. و این نشان می دهد که چه کسی کنترل امور را در دست دارد.

 

منبع : دیوید گروسک

 

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.