روش دوم برای شکست خوردن چنین است که در کارهایتان تضاد وجود داشته باشد. چنانچه یک بخش ذهنی در شما باشد که واقعا باور نکند که فوبیاها قادر هستند در عرض سه دقیقه برطرف شوند، ولی شما اصرار داشته باشید که به هر ترتیب این کار را انجام دهید، این تضاد در ارتباط غیرکلامی شما آشکار خواهد شد و همین بانی ضایع شدن همه کارها می شود.
بنای درمانی متد رواندرمانی تی ای
در همه مکاتب روان شناسی که من می شناسم، یک بحران حاد روانی وجود دارد. هرکدام از آن ها فکر می کنند که نظریات و قواعدشان وحی منزل هستند. آن ها به این فکر نمی کنند که می توان چیزی را به طور دلخواه ایجاد کرد و بعد آن را بر روی شخص پیاده کرد و او را تغییر داد. آن ها درک نمی کنند که باورهای خودشان هم ساخته شده و کاملا قراردادی هستند. درست است که روشهای آنان نیز در دیگران واکنش ایجاد می کند و گاهی درباره مشکلات، موثر واقع می شوند. ولی هزار روش و هزار واکنش دیگر نیز برای انجام این کار وجود دارد.
به عنوان مثال، در متد تیای روشی وجود دارد به نام والدسازی دوباره که در آن، شخص را به گذشته می فرستند و یک سری والدهای جدید به او می دهند.
چنانچه این کار درست انجام بگیرد، اثربخش خواهد بود. در متد تی ای عقیده بر چنین است که شخص دچار آشفتگی است، چونکه در زمان کودکیش برخی از انواع تجارب را کسب نکرده، بنابراین برای ایجاد تغییر بایستی او را به گذشته اش بازگرداند و آن تجارب را در اختیار او گذاشت.
بنای اعتقادی متد تی ای همین است و باور داشتن این موضوع، پایه بیماریهای روانی متد تی ای را برپا می سازد . پیروان متد تی ای متوجه این موضوع نیستند که از طریق هزاران روش دیگر نیز می توان به همین نتیجه رسید، روشهایی که بسیار سریعتر از روش والدسازی دوباره عمل می کنند.
منبع : بندلر