اشارات چشمی مربوط به بویایی

نظام های مرجع نیز مهم هستند. اگر کسی بیاید و به شما بگوید “من نمی دانم که چه می خواهم” این چه معنایی دارد؟ در واقع دارد به شما می گوید که فاقد یک نظام مرجع است. در سمیناری که اخیرا در آن تدریس می کردیم، زنی حضور داشت که می گفت روزگار بسیار سختی را می گذراند. او نمی توانست تصمیم بگیرد که مثلا از یک لیست غذا کدام را انتخاب کند. او هیچ زمینه ای برای تصمیم گیری نداشت. می گفت که در سراسر زندگیش همیشه همین طور بوده. و همواره از این بابت عذاب کشیده است. از این رو ما برای او یک استراتژی تصمیم گیری تدیون کردیم. به او گفتیم: بسیار خوب، وقتی با یک عمل تصمیم گیری مواجه شدی به درون خودت برو و با خودت بگو که باید چه تصمیمی بگیری، هر چه باشد فرق نمی کند. فرض می کنیم تو در یک رستوران هستی. با خودت بگو “باید غذا انتخاب کنم.” سپس به سراغ تجربه حسی خودت برو و آنچه را که مورد نظرت می باشد پیدا کن. به بیان دیگر، لیست غذا را بخوان. وقتی به همبرگر رسیدی تصویری از یک همبرگر جلوی خودت مجسم کن، مزه اش را همان گونه که هست بچش و ببین که آیا احساس آن با مزاجت سازگار هست یا نه. سپس تخم مرغ پخته را جلوی خودت مجسم کن و باز مزه اش را همان گونه که هست بچش، و ببین که آیا نظرت نسبت به آن مساعد هست یا خیر… آن خانم بعد از آن که چندین بار سعی کرد این فرآیند را انجام دهد، دارای شیوه ای برای تصمیم گیری شد، و سپس به طور ناخودآگاه شروع به استفاده از این شیوه در همه مسائل زندگیش نمود.

اشارات چشمی مربوط به بویایی

اشارات چشمی مربوط به بویایی

وقتی چندین بار این روش را انجام داد، یادگیری رانندگی نیز به همان شیوه برایش به صورت ساده و موثری درآمد. در حال حاضر این شیوه در ضمیر ناخودآگاه او جای گرفته است. به نظر می رسد که ضمیر ناخودآگاه با چیزهایی انباشته شده که ما نمی دانیم چگونه به آنها خوب عمل کنیم. وقتی نحوه صحیح انجام کارها را بدانیم آنگاه به طور خودکار به آنها عمل می کنیم.

مرد: ما در مورد اشارات چشمی مربوط به بویایی دچار حیرت شدیم. بر روی این قضیه کمی کار کردیم و فهمیدیم که ابتدا، مورد به صورت بصری دیده، و سپس بوییده می شود.

لزوما خیر. چیزهایی که شرح دادید، در واقع کارهایی بودند که خودتان انجام داده بودید. شما گفتید “آنچه فهمیدیم این است که…” و بعد شرح کار خودتان را گفتید. تا جایی که می دانم، این یک الگوی عمومی در روانکاوی نوین است. توماس زاز می گوید “کلا روان شناسی، هم شرح حال خود است و هم شرح حال دیگران” مردم بیشتر بر روی خودشان روانکاوی می کنند تا بر روی دیگران. برای این که پاسخ شما را واضح تر گفته باشم، باید بگویم که مردم از راههای مختلف زیادی می توانند به تجارب بویایی دست پیدا کنند. به هر حال یکی از چیزهایی که می توانید به آن توجه کنید این است که مردم در زمان یادآوری بو، سوراخ های بینی خود را گشاد می کنند. این نیز مانند همان حرکات چشمی که برایتان توضیح دادیم، یک علامت مستقیم حسی است تا از این طریق به شما بفهماند که شخص، دارای چه حسی است. ممکن است علائم بصری، سمعی و یا لمسی نیز قبل از آن مشاهده بشوند و یا نشوند. ولی شما می توانید باز شدن سوراخ بینی را ببینید.

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.