تکیه گاه ذهنی را در اختیار یک زوج قرار دهید

“حالا سوزی، در حین انجام این کار به او نگاه کن، او بسته به این که احساس کند الان موقع مناسبی برای وقت گذرانی با تو هست یا خیر، سرش را تکان خواهد داد. او با این کار تو پیغام واضحی دریافت می کند، ولی اگر به طرف او بروی و بگویی: (با صدای خشن، بازوی لاری را محکم فشار می دهد) فوتبال تماشا می کنی یا نه؟ او ممکن است این حرف تو را غلط تفسیر کند.” (به حاضران) می توان این زوج را بیرون فرستاد تا این کار را تمرین کنند. به زن خواهم گفت “باید روزی دو بار این کار بکنی”. مسلما او کنجکاو خواهد شد و این کار را خواهد کرد. به راستی چه چیزی در این علائم غیرکلامی نهفته است؟ جواب این است: یک تکیه گاه ذهنی. بنابراین چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا او سرش را به علامت آری تکان خواهد داد یا به علامت خیر؟”

زن در همان چند بار اول، الگو را به طور کامل انجام خواهد داد. ولی به زودی این عمل به طرز ساده و موثری در خواهد آمد، به طوری که زن وارد می شود و فقط به سمت او شروع به حرکت می کند و همین عمل کافی است. به زودی او قادر خواهد بود که وارد شود و فقط نگاهی به مرد بیندازد و با این عمل همان واکنش را دریافت کند.

تکیه گاه ذهنی را در اختیار یک زوج قرار دهید

تکیه گاه ذهنی را در اختیار یک زوج قرار دهید

از آن جایی که زوجها نمی دانند که باید چگونه واکنشها را از یکدیگر بیرون بکشند، لذا به دردسر می افتند. واکنشهایی که آنها دلشان می خواهد بگیرند، با آنچه عملا دریافت می کنند زمین تا آسمان فرق دارد. برای مثال، شخصی را فرض کنید که واقعا دلش می خواهد زنش گاهی وقت ها پیش او بیاید و به او دلداری بدهد. از این رو می رود گوشه تختخواب می نشیند و به کف اتاق خیره می شود. خوب البته زن فکر می کند این عمل بدان معناست که او می خواهد قیافه بگیرد، پس چه کار می کند؟ اتاق را ترک می کند. سرانجام بعد از هفده سال کارشان به مشاوره می کشد، آن وقت مرد به من می گوید “وقتی من به پشتیبانی از جانب او نیاز دارم، او از من حمایت نمی کند”. زن می گوید “من که می کنم!” مرد می گوید “در طی این هفده سال هر بار که من به دلگرمی نیاز داشتم تو این کار را نکردی”. من می گویم “چگونه به او می فهمانی که به دلگرمی نیاز داری؟”. مرد می گوید “خوب، می روم گوشه تختخواب می نشینم و به زمین خیره می شوم، این طوری به او می فهمانم…”. آن وقت زن می گوید “آها! اوه، من فکر می کردم که تو می خواهی تنها باشی”… به همین دلیل است که ما می گوییم : واکنشی که دریافت می کنید، معنای ارتباطی است که برقرار ساخته اید. با این روش می توان واکنشهایی را به دست آورد که مردم مایلند آنها را با رفتارشان پیوند بزنند. اکنون سوزی روش مستقیمی در اختیار دارد که هر موقع نیاز به مهربانی داشت، می تواند آن را از همسرش دریافت کند. بعد از آن که چند تکیه گاه ذهنی را در اختیار یک زوج قرار دادید، آنها بدون آن که بفهمند چه چیزی رخ داده، شروع به انجام آنها بین خودشان می کنند. ناگهان متوجه می شوند که دارند چیزهایی را به دست می آورند که از ته دل می خواستند. این نیز روشی برای استفاده از تکیه گاههای ذهنی در مورد زوجهاست.

 

منبع : گریندر

Posted in روانشناسی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.