دانلود کتاب فهم تکنیک های درام نوازی بنیادین

دانلود فهم تکنیک های درام نوازی بنیادین

فهم تکنیک های درام نوازی بنیادین

توضیحات و دانلود کتاب

منابع بیشتر موسیقی

معرفی کتاب موسیقی

فهم تکنیک های درام نوازی بنیادین

هنگامی که دستان آن ها با کلیدها ارتباط برقرار می کنند، چه پیانیستی در کیبورد موسیقی می بیند بسیار جالب تر می شود. ماشین محاسباتی انسانی که می داند چه زمانی نوازندگی می کند، بر دو منبع اصلی تمرکز دارد: تئوری موسیقی و حافظه عضلانی. توصیف تئوری موسیقی فراتر از محدوده این سوال است، اما حافظه عضلانی ارتباط نزدیکی با “جغرافیا” کیبورد موسیقی دارد، که ایضا موجب می شود که کیبورد موسیقی به روش خاصی ببیند. به من یادگیری یک قطعه پیچیده، به ویژه قطعه قرن پس از قرن نوزده که قادر است نسبت به دانش تئوری موسیقی من مبهم باشد، موضوعی است که به یاد می آورد. شاید آن را همانند به امضا برای اختلالات شنوایی یا حتی سخنرانی عادی انسانی. شما با آگاه ساختن یک دنباله از کلمات یا حتی کلمات فردی یک حکم را بیان نمی کنید. عبارات به جای “درب بازکن گاراژ” دارای یک انگشتر خاص برای آن ها هستند، چیزی که با یک پترن آشنا از صدای انفوزیون و تأکید سلیابی آشفته می شود. با استفاده از کیبورد موسیقی ، هر لحظه یک پترن متحرک حرکت جنبش در تعامل با شکل کلیدها است. یک لحظه، دست شما بالا بر کلید های سیاه و سفید است، و بعد از آن تقسیم شده است و به سمت چپ بمل و چسبیده است. یکی از پدیده هایی که ممکن است برای غیرمسلمانان شگفت انگیز باشد این مطلب است که تلاش برای نوازندگی کردن یک قطعه یادگیری در کلید دیگر عملا نیاز به یادگیری آن را از ابتدا، زیرا جغرافیای کلیدی به طور کامل تغییر می کند.

وقتی من یک ترانه انفرادی از موسیقی کلاسیک را پخش می کنم، هیچ چیز را به طور خاص نمی بینم. من با چشمانم نوازندگی نمی کنم، به کیبورد موسیقی نگاه نمی کنم و یا تماشاگران مخاطبان. این راه من برای تمرکز بر موسیقی تنها از طریق صدا است.

اگر به عنوان سازنده با ارکستر بنوازم ، ضروری است حرکات هادی را به صورت داخلی ببینم و حرکات برخی از سازندگان را، به ویژه سکته های کمان، را دیدم (معمولا cellists و نوازندگان باس دوبله قابل مشاهده هستند). بخش کوکاکاری ضروری است تماشا شود، به طوری که ما کاملا باهم هماهنگ باشیم یا شاید ناهماهنگی شرم آور باشد.

پخش موسیقی اتاق (سونات، سه گانه) من متوجه شدم که شما مجبورید به اندازه کافی تمرین کنید تا “همبستگی” را حس کنید. همین کار مربوط به کار دو ساز درامز است.

خواندن تمام این پاسخ ها، من فکر می کنم پاسخ به پویایی بستگی دارد، چه در حال نوازندگی هستند و چه آن ها را با آن آشنا می دانند. پاسخهای حقیقی، البته، درست است، اما من فرض میکنم که میخواهم توصیفی از تصاویر را در نظر بگیرم، در حالی که درگیر فعالیتهای صرفا شنوایی و جنبشی، الزاما جواب قطعی نیست. پیانیست کور، به وضوح، به معنای واقعی کلمه چیزی نیست، اما در ذهن چشم؟

منبع

Posted in موسیقی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.