آموزش کلارینت

مقاله های آموزش کلارینت

آموزش تصویری کلارینت

آموزش تصویری کلارینت

بنی گودمن، بنیانگذار کلارینت – 2
دانلود نت سطح متوسط – Verdi – Stride la Vampa from Il Trovatore
دانلود نت برای مبتدی ها – Tchaikovsky – Dance of the reed pipes from the Nutcracker
دانلود نت مقدماتی Handel – March From Suite in D and Partenope
خانواده ساز
دانلود نت سطح میانی Puccini – Che gelida manina From La Boheme

 

لینک های مفید کلارینت

آموزش کلارینت زدن

آموزش کلارینت زدن

آموزش های کلارینت

آموزش های و مقاله های به زبان فارسی

کتاب های آموزش کلارینت

ABC Index

کلارینت و لینک های موسیقی. شامل تمام جوانبی که برای نواختن کلارینت مورد نیاز است

 

برایمر پادشاه ساز کلارینت

جک برایمر  نوازنده ای بود که شیوه آرامش بخش نوازندگی و تُن آرام او الهام بخش یک نسل از نوازندگان پس از جنگ بود. همان طور که خیلی از موسیقیدان ها پس از شنیدن فلوت نوازی جیمز گالوی تصمیم به نوازندگی فلوت کردند، تنوع و شکوه نوازندگی برایمر نیز کلارینت را بواسطه انگلیسی ها جذاب تر از ویولون ساخت.

این سازی است که به چنین روانه ای بواسطه ترویج آن نیاز داشت. بواسطه نوازندگان نو پایی که تنها می قادر شدند آهنگ های گوشخراشی بنوازند، گوش دادن به کنسرتو کلارینت موزار با نوازندگی برایمر و به رهبری سر توماس بیچام، سر نویل مرینر و سر کالین دیویس بانی امیدواری آنان بواسطه بهبود نوازندگیشان و ایجاد آهنگی متعالی با این ساز می شد.

آموزش کلارینت نوازی

آموزش کلارینت نوازی

برایمر ایضا تحت سرپرستی استوکوفسکی، کوسِویتسکی و برونو والتر به نوازندگی پرداخته است.

اما مهارت نواختن برایمر از درک او از محدودیت های این ساز ناشی می شد. به گفته خودش «توانایی نوازندگی کلارینت توانایی غلبه بر نقص های این ساز است. هیچ گاه چیزی به عنوان یک ساز بی نقص وجود نداشته، ندارد و هرگز نخواهد داشت. » اکنون که نوازندگان، کنسرتوهای موزار را بیش تر از اینکه با ساز استاندارد ارکستر انجام کنند با باست هورن می نوازند، اجرای برایمر-بیچام که در دهه پنجاه ضبط شد، دست نیافتنی به نظر میرسد، بسیار لطیف و صبورانه انجام شده است.

این قطعه اثر- دهنده نگرشی آرام نسبت به نوای است؛ تجربه و استعداد برایمر حاکی از این بود که او قبل از کنسرت ها احتیاجی به تمرین فراوان ندارد. همکارانش به آرامش خاطر و نت موسیقایی خوانی او غبطه می خوردند.

برایمر با اجراهایی که در نقاط مختلف کشور ترتیب داد و هم-چنین چنین با سفرهای دریایی خویشتن جذابیت ساز را با اثر- دادن قابلیت های این ساز از نوازندگی جاز سنتی و کنسرتو متحیرکننده و سنکوپ شده الی زیگمایستر  گرفته تا تنظیمات نوای باروک بواسطه گوردن جیکوب بیش تر ساخت.

برایمر ایضا این آثار را با قطعات ضبط شده نوای نواز ای که پنسیل  می نواخت و با داستان هایی که روایت آنان به آرامش بخشی نوازندگی خودش بود تنظیم کرد. برایمر همان اندازه که به عنوان نوای نواز شناخته شده بود، سخنران خوبی نیز بود از آنجا که مرتبا در برنامه های رادیو شرکت می کرد.

جان برایمر در 2۷ ژانویه 1۹15 در ساوث شیلدز در دورهام به دنیا آمد. پدرش یک ساختمان ساز و نوای نواز ساز بود که ساز خویشتن را بواسطه جان به ارث گذاشت. برایمر از چهار سالگی به خودآموزی نوازندگی  پرداخت و در یازده سالگی در یکی از گروه های نوای ارتش تکنوازی می کرد.

 

به عنوان کسی که ساز کلارینت را سرگرم می کند، من فکر می کنم این یک سوال بسیار جالب است که ضروری است در نظر گرفت. من نمی دانم که چه چیز دیگر پیانیست ها قادرند ببینند، فقط دارای این توان هستم آنچه را دیدم ببینم.

هنگام تماشای صحنه به طور معمول، هنگام تماشای فیلم، بسیار مهم نیست، و من تنها در خصوص صدا و حس دستهایم توجه می کنم. زمانی که که من در خصوص آن فکر می کنم، مغز من به طور طبیعی کلیدی را که ضروری است به کیبورد موسیقی نگاه می کند، شناسایی کند. گاهی اوقات متوجه می شوم که من حتی نمی دانم که کلید من را می بینم . . .

من ایضا اغلب نگاه مستقیم به جلو و یا کمی بالاتر از چنانچه من ضروری نیست که کلید را ببینید و فقط تصور کنید تصاویر مربوط به آنچه من نوازندگی می کنم.

امیدوارم که شما به نوعی روشنگر باشید.

شما به نقطه ای می روید که در آن شما واقعا بیشتر برای دنبال ندارد، اما به جای آن، شما حس کنید که کیبورد موسیقی لمسی و زیبایی بیشتری دارد. کدام یک چیز خوب برای من است، از آنجا که من به جای ساز کلارینت از هاروسیشور نوازندگی می کنم، و حداقل نیمی از هارپسینچرهایی که من با آن ها برخورد می کنم، در طبیعت های ویدئویی سیاه و سفید و نشانه عرضی های سفید هستند.

اگر بخواهید پیشرفت خود را از این حس لمس / زیبایی شناختی به سرعت انجام دهید، در اینجا یک تمرین است، اما هشدار داده می شود، این چیزی است که به راحتی می توان گفت، اما به راحتی انجام نمی شود: قادر به پخش I-IV-VI در تمام بیست و چهار کلید در بسیاری از متفاوت موقعیت های ممکن را با چشم خود بسته و یا در اتاق تاریک. هنگامی که این کار را می کنید، آکورد های دیگر را به پیشرفت اضافه کنید.

یک سوال واقعا خوب است!

هنگامی که ساز کلارینت را می بینم، ابتدا انگشتانم را به سمت نوازندگی های برخی از آکورد های نشانه عرضی حرکت می دهم . . . من به اندازه کافی نوازندگی می کنم که من شروع به بدبختی در نقطه ای می کنم، و بله، من در ادامه و بعد از یک نقطه به خودم یادآوری می کنم این را متوقف کن)

بروید و گام های خود را اکنون بخواهید در امتحانات شکست بخورید (من به خودم می گویم)

یک ویدیو بسیار جالب در یوتیوب است که در آن حرکت حرکات چشم پیانیست دنبال می شود، ابتدا هنگام نوازندگی کردن یک قطعه از حافظه، و در نهایت هنگام دیدن یک قطعه جدید.

دست چپ آن ها چنانچه در خصوص آن ناامن باشد. دست راست آن ها چنانچه آن ها بداهه و ناامن است. مخاطبان چنانچه پاسخ سنجی را میزان کنند. نوازندگان همکار خود را برای نشانه ها همه وقت. موسیقی صفحه چنانچه آن ها موسیقی نوازندگان کلاسیک هستند که تقریبا همه زمان ها را می بینند.

و غیره.

در واقع، چشم داشته باش. خواهید دید

جالب است. من در ابتدا یک گیتار / باس هستم، اما در نوجوانان خودم را به خودم ساز کلارینت فراگیری دادم، از این بر روی من خودم آموخته ام. من بیشتر این کار را برای آهنگ سازی انجام دادم و قطعا به اندازه کافی مهارت نداشتم تا جاز واقعی در ساز کلارینت در زمان واقعی بنوازم (جاز ژانر من است)، اما برای من چیز عجیبی اتفاق می افتد. آنچه که من اکنون در آن قرار می دهم، در هر دو ساز بسیار متفاوت است و گاهی اوقات گیتار را در ساز کلارینت و ویزا می بینم. من نمی دانم ساز کلارینت های فراگیری دیده چه می بینم، اما اغلب آکورد ها، سازه ها و الگوها را می بینم. این پاسخ برای من بسیار عالی بود!

این از: چه پیانیست ها می بینند زمانی که آن ها ساز کلارینت را نوازندگی می کنند؟

آنها می گویند که برای تکمیل مهارت ضروری است 10، ساعت طول بکشد، اما چنانچه بدانید که چگونه بازده کاهش می یابد، زمان تمرین شما به میزان فراوانی کاهش می یابد. شما دارای این قدرت هستید هک یادگیری (و صدها نفر از فیلم های آموزشی رایگان) را در اینجا چک کنید: [کلارینت هک] یادگیری ساز کلارینت در گام زمان

 

خوب!

عجیب است، چنانچه من اسلحه استخدام شده باشم، به نوعی دارای این توان هستم بدون هیچ مشکلی به چیزی نگاه کنم.

معمولا این کارگردان موزیک است تا اطمینان حاصل کنم که قصد نداشتن یک نشانه مهم را به کار می گیرم اما . . . واقعا . . .

مگر اینکه شما الیتون جان یا کسی از این قد و قامت هستید . . . یا مگر اینکه شما بعضی از فضا را برای انفرادی دریافت کنید . . . شما مانند آن هستید، آخرین فردی که ملت بر روی صحنه می بینند . . . همیشه. خواننده های ضرب المثل و پس زمینه توجه بیشتری را به خود جلب می کنند، حتی بعضی از نوازندگان باس، از آنجا که ما هرگز . . . حرکت نمی کنیم . . . از این بر روی ما نوعی نامرئی هستیم. عجیب است.

گاهی اوقات با یک نمایش uber آماده دارای این قدرت هستید آن را دریافت کنید . . . به سرعت تکرار می شود. و شما ایضا دارای این قدرت هستید با نمایش نور پنهان شوید! (فیلم ها را دیدم و گفتم: “من کجا هستم؟ . . . آه . . . نگاه کن . . . ! کلاه من را می بینید!” و بعد هرگز دوباره دیده نمی شود)

بنابراین من چیز جالبی پیدا خواهم کرد که منحصر به آن نمایش است و سعی خواهم کرد آن را تماشا کنم . . . توسعه پیدا کند. (چیزی در جمعیت، یا یک عضو خدمه یا . . . چیزی) تا زمانی که بتوانم آهنگها را به راحتی پخش کنم. ایضا برای داستانهای خوب جاده نیز شاهد جزئیاتی نیستیم که دیگر کسی تماشا کند.

من به سختی کلید های بیشتری را می بینم. حافظه عضلانی پس از اینکه شما تقریبا بیست سال نوازندگی کرده اید خیلی خوشگل است.

دو راه وجود دارد که من “ببینم” زمانی که نوازندگی می کنم:

اولا، من بیشتر آهنگ های خودم را می نویسم. ملت می گویند که زمانی که من نوازندگی می کنم، معمولا به تماشای فضا می روم. توجه داشته باشید که این کار در طول زمان قطعه انجام نمی شود، به ویژه قطعات فنی که در آن من ضروری است مکان خود را حفظ کنم، اما به طور کلی این مورد است.

این اتفاق می افتد که واقعا شیرین است، اما زمانی که شما با یک دستگاه “یکی” هستید و احساسات شما درگیر هستند . . . آنچه را که می بینید الگوهای و احساسات . . . رنگ ها و حالت ها . . . خاطرات و ایده ها است.

من مطمئن نیستم که چطور توضیح بدهم.

ثانیا . . . زمانی که من یاد می گیرم قطعه ای را، بگویم، شوپن، سپس طرف تحلیلی ذهن خیلی بیشتر درگیر . . . و شما بیشتر متمرکز بر شمردن ، ریتم، شدت، و نت خود را.

یک کیبورد موسیقی ساز کلارینت به صورت بصری یکسان است، اما حتی واضح تر و ساده تر از نشانه های موسیقی معمولی نوشته شده است. نگاه کردن به کلیدها همانند نگاه کردن به حروف الفبا و خواندن کلمات است. الفبای ما به عنوان مبتدیان، با شناخت گروه بندی از کلید های دو و سه سیاه و موقعیت و شکل کلیدهای سفید در ارتباط با آن دسته بندی ها، یاد می گیریم. ما تئوری های موسیقی را یاد می گیریم. ما هر گام را یک کلمه بصری می بینیم. ما فاصله های را همان، کلمات بسیار ساده می بینیم. آکورد نیز کلمات است. ما ایضا این کلمات را در انگشتانمان حس می کنیم، مانند خواندن ترفند.

در اغلب موارد، هنگام تمرین شما نمی خواهید به ساز کلارینت نگاه کنید، مگر زمانی که واقعا به آن نیاز دارید. شما می خواهید با انگشتان خود حس کنید، و در ذهن داشته باشید، بدون در نظر گرفتن نگاه، کیبورد موسیقی و انگشتان خود را به صورت ذهنی تجسم کنید. هنگامی که یک قطعه را به یاد می آورید و آماده انجام آن هستید، دارای این قدرت هستید نگاه کنید. هنگامی که با گوش نوازندگی می کنید، نگاه می کنید.

وقتی یک آهنگ در ساز کلارینت به گوش می گذارم (از آنجا که دانش من در خصوص تئوری موسیقی کم و یا کم ندارد)، نگاه من به سمت راست من برای شناسایی نت های ملودیک من در حال نوازندگی در سمت راست بر بر روی ضربات اصلی پایین. فورا من متوجه شدم که توجه داشته باشید که ملودیک من در حال پخش است، من به سرعت در دست چپ من به اعتصاب نت باس هماهنگ نگاه کنید. از این بر روی در اینجا چیزی است که من انجام می دهم زمانی که که یک آهنگ را با گوش گوش می دهم که کاملا بر بر روی چشم انداز بصری و شناسایی نت های ملودیک و باس تمرکز دارد.

1) هنگام پخش ملودی در دست راست، نت های باس را در فاصله های 1، سه یا پنج پایین می بینم، هر نت ملودیک در ضربه اصلی ملودی پخش می شود

2) آکورد های ساده را از نت ها در فاصله های 1-5-8 در هر نت باس (یا 1-3-5 چنانچه شما با گام آشنا)

من ساز کلارینت را می بینم مانند دیدن یک دوست قدیمی یا شخصیت جدید. هر ساز کلارینت متفاوت است این قادر است آشنا باشد (من در خانه نوازندگی می کنم، سه در کلیسای من که در آن کار می کنم، و البته دیگران. من به آن ها نزدیک می شویم، مانند یک، جرات می گویم، یک سگ، هر چیزی که نمی داند، چگونه پاسخ می دهد، چنانچه آن ها با زبان انگشتان من صحبت می کنند (باروک، عاشقانه و غیره) و هر یک از ساز کلارینت های ناشناخته را با احترام و هیجان زدگی درک می کنند و به آن پاسخ می دهند. من با مقایسه های خانم پاورز یا بازیگر نوازنده ، اما در حال حرکت به محدوده عمیق تر، من فضای جغرافیایی یک نگهدارنده موسیقی Steinway Grande را در رابطه با کیبورد موسیقی می بینم و می دانم که دید محیطی من ضروری است. من می بینم گستره یک استودیو به طور مرتب بینایی من را برای گروه کر می بیند و آرزو می کنم که آن اسپینت بود، از این بر روی می کامیاب شدم فراتر از مانع ساز کلارینت را ببینم، و چنانچه من به اندازه کافی خوش شانس باشم که از حافظه بنوازم ، می بینم از طریق چشم های شنوایی من، رشته هایی که توسط چکش ها زده شده اند و سعی می کنند به دیدگاه من نسبت به خود واکنش

 

Posted in موسیقی.


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.